یه مسئله خیلی ساده هستش که مدتی بود ذهن خودم رو خیلی درگیر کرده بود و مدت طولانیای هم بود که همون چیزایی که در ذیل میاد رو نوشته بودم اما دلیل اینکه منتشرش نمیکردم رو نمیدونم ... شاید چیزی هست، اما دوست ندارم که شما که دارید این متن رو میخونید متوجه بشید یا اصلا چیزی وجود داره ولی خودم هم از اون خبری ندارم
در قرآن کریم سوره طه آیه 7 آمده است:
وَ إِن تجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السرَّ وَ أَخْفَی
اگر سخن آشکارا بگویی ( و یا مخفی کنی ) او نهان ونهانتر را میداند.
در کتاب ارزشمند تفسیر المیزان در ذیل این آیه اومده که: "جهر به قول به معنای بلند بلند حرف زدن ، و اسرار به آن به معنای آهسته صحبت کردن است ، همچنانکه در جای دیگر فرموده : و اسروا قولکم او اجهروا به البته باید در نظر داشت که سر ، غیر از ستر است چون سر به معنای مطلب مکتوم و پوشیده در نفس است ، و کلمه اخفی صیغه افعل تفضیل از خفاء ، و به معنای پنهانتر است ، چون از سیاق آیه بر میآید که در مقام ترقی دادن مطلب است ، یعنی نه تنها سر را میداند ، بلکه بالاتراز آن اینکه مخفیتر از سر را هم میداند."
خوب دوباره برمیگردیم به بالا، گفتم که من مشکلی دارم و خودم هم اون رو میدونم ولی نفر مقایل از اون مطلع نیست .... این حالت اول
حالت دوم هم این بود که من مشکلی دارم اما خودم از اون مشکل خبری ندارم.
** اگه اجازه میدید باز هم مطلب رو بیشتر باز کنم شاید چند بار یک مطلب تکرار بشه ولی به تکرارش میارزه (توجه کنید که این مطالبی که میگم حرف های من نیست بلکه حرفهای اساتید اخلاقه که به زبون خودم دارم دوباره بازنشرشون میکنم)
به قول اساتید اخلاق " انسان یک آشکار و ظاهر دارد که همه آنرا می بینند و از آن خبر دارند و یک نهان و باطن دارد که هیچکس آنرا نمی بیند و از آن خبر ندارد جز خود شخص"، اما نکته اصلی داخل این آیه قرآن رو فراموش نکنیم که میفرماید خداوند علاوه بر پنهان و سر از "اخفی" نیز خبر دارد و آنچه در آن هست را می داند درحالی که خود شخص نیز از آن غافل است.
اصلا اگه بخوایم این مطلب رو بگیم با اشاره و مثال فقط میشه خیلی ساده مطلب رو رسوند
یکی از مثالهایی که علمای اخلاق توی اینجا اشاره میکنن این هست که " زمانی ما یک حوض آب را مشاهده می کنیم و با خود میگوییم که عجب آب زلالی در این حوض است اما وقتی دم این حوض می نشینیم و دستی در آب آن می بریم و احیانا آب درون حوض را حرکت می دهیم و متلاطم می کنیم می بینیم گل و لای مخفی در انتهای آن حوض آب بر می خیزد و آن را گل آلود میکند."
خوب این مثال یعنی اینکه بعضی مواقع اتفاقات و آزمایشها بخشی از شخصیت مخفی ما رو آشکار میکنه که خودمون هم ازش بیخبر بودیم ....
حالا فکر کنید هرچقدر این امتحانها و اتفاقات سختتر باشه مطمئنه لایههای عمیقتری از وجود ناشناخته خودش (اخفی) رو بروز میده ....
یه نکته رو تا یادم نرفته بگم که خدا تو آیه قرآن آورده که این شخصیت و بعد پنهان از دید خدا پنهان نیست ...بـــــله
البته یه نکتهای رو هم باز بگم این گوشه که یادمون نره همیشه این بعد پنهان کشش به سمت "شـــر" نداره بلکه این بعد پنهان میتونه یه وجود "خــــیر" باشه که در موقع حادثه بروز میکنه ...
بریم سراغ مثال و مبحث رو ببندیم.
یه رجوع و دید به تاریخ داشته باشیم هزاران مورد از بعد پنهان شر رو مشاهده میکنیم نه حتی اگه حال و حوصله این کار رو نداریم لازمه فقط یه نظر به اخبار بعضا سیاسی و فرهنگی این چند روز بیاندازید و عمق این داستان رو متوجه بشید (مثلا تطهیر فتنهگران توسط آقای ع.ا در این چند روز گذشته که با حمایت گستردهی ضدانقلاب همراه شد (+) یا قدری عقبتر ماجرای خانهنشینی آقای ا.نژاد)
در سمت مقابل هم رجوعکنندگان روز افزون به اسلام و هزاران مورد دیگر رو میشه نام برد همچنین از همه اینها بزرگتر مرور داستان بازگشت "حر" رو به سپاه امام حسین علیه السلام رو باید بارها بخونیم.
در آخر یه دعا و والسلام
خدایا؛ در روز حادثه، آن نهان خیررسانم آرزوست