دیشب ساعت بالای سرم تیک تیک صدا میکرد و نمیذاشت بخوابم
میگفت که تو داره تند تند عمرت میره و تو هم یه روز
"کل نفس ذائقة الموت"
دیروز انقدر گریه کردم نمیدونم چطور شد که خانواده نفهمیدن
وحیدجان دلم سوخت
خیلی سوخت
لحظهای که خبر فوت پدرت رو شنیدم
یاد روزی افتادم که با دوسه نفر از بچهها اومدیم خونتون عیادت پدرت
اون موقع دردت رو نمیفهیدم ولی حالا هنوز ندیدمت دردت رو حس میکنم
خدا پدرت رو رحمت کنه
یه روز پدرم توی یه حادثه دستش آسیب دید رفت بیمارستان من اون روز تموم شدم
ولی نمیتونم اصلا بدون پدرم بودن رو تصور کنم
خدا بهت صبر بده
دوست ندارم جای خندههات گریه رو ببینم؛ اصلا تصورت توی این حالت هم برام سخته
حالا دارم آماده میشم که بیام برای مراسم امروز (بعدنوشت: نتونستم برم دلم نیومد)
نمیدونم چرا اینا رو اینجا نوشتم
دنبال سنگ صبور میگشتم انگار
وحیدجان؛ خدا بهت صبر بده
در آخر
یه روزی هم ما میریم
یه روزی هم اگه اگه اگه آدم خوبی باشیم خیلیها خبردار میشن که فلانی رفت
یه روزی هم انشاءالله اونایی که رمز این مجازخونه رو دارن خبر رفتن ما رو به عنوان آخرین پست اینجا میزنن
شنیدم هر کاری که انجام بدید پاسخش رو میگیرید
دوست دارم روزی که سر و کارمون به اینجا افتاد (عکس) + (عکس)
آدمی باشیم که مردم از رفتنمون ناراحت بشن و نه اینکه اون لحظه هم مثل اینا تنها باشیم (عکس)
دوست دارم همونطوری که پرچم حرم امام حسین (علیهالسلام) رو بدن فوت شده انداختم (عکس)
اون روز هم یکی پرچم حرم عشق رو روی ما بندازه
خدا کنه انشاءالله
پینوشت: بالای یکی از پنجرههای غسالخانه این جمله رو از آقا نقل کرده که: "خداوند ما را با محبت اهل بیت علیه السلام زنده بدارد و با محبت آنان بمیراند و مرگ و زندگی ما را در راه آنان قرار دهد." انشاءالله
پینوشت: حلال کنید ما رو
پینوشت: دیروز داشتم این پوستر رو برای 9 دی میزدم که همه چیز رو سرم خراب شد از اون طرف پوستر هم نیمه کاره نهاییش کردم (کلیک کنید)
پینوشت: اعلامیه ترحیم مرحوم حاج جواد محرابیان خوانساری (کلــــــــــیک کنید)