خبرها آرام آرام افزایش پیدا میکرد و هر لحظه تعدادشان بیشتر میشد خبری که میتوانست برای مخاطبین تلویزیون بسیار جذاب باشد گفته میشد که جناب آقای سید حسن نصرالله گفتگویی اختصاصی با یکی از خبرنگاران صداوسیما داشته است و قرار است که این گفتگو از تلویزیون پخش شود.
همین جملات بالا نشان میدهد که بحث مورد نظر بالا برای بنده بعنوان یک بیننده ساده تلویزیون نه یک منتقد این رسانه چقدر جذاب بوده و این موضوع نشان میدهد که دیگر بینندگان ساده تلویزیون هم منتظر یک اتفاق بسیار خوب در تلویزیون بودهاند. در این بحث میخواهم در چند بخش به جنبه های مختلف نمایش این مصاحبه تلویزیونی بپردازم و به این موضوع اشاره کنم که تلویزیون اصیل و با هویت ایران، همچنان راه دراز و سختی را در پیش رو دارد. آسیب شناسی تلویزیون امروزمان و نقد به آینده مان شکل میدهد و امکان رشد میبخشد.
پلان اول – تبلیغات
هیچ برنامه تلویزیونیای نیست که بتواند ادعا کند بدون هیچگونه تبلیغاتی میتواند از نظر مخاطب یکی از پرمخاطب ترین برنامه هر نوع رسانهای باشد. در رابطه با این برنامه باید بگویم که از ابتدا تلویزیون تبلیغ کمابیش نامناسبی برای این حضور اختصاصی سید حسن نصرالله داشت بطوری که اگر بخواهیم مقایسهای بین تبلیغات این برنامه و تبلیغات برنامه های مخصوص مسابقات یورو2012 در تمام شبکههای تلویزیونی کنیم باید تاسف بخوریم که چرا رسانه جمهوری اسلامی ایران مسائل اصلی جامعه خود را درک نمیکند و برای مسابقاتی هزینههای گزاف تبلیغاتی ساخت تیزرهای اختصاصی را میپردازد که در جنبه های مختلف به جامعه ما آسیب میزنند. (در گوشی: شبکه شش سیما در تیزر برنامه مخصوص خود برای بازی های یورو از آهنگ اختصاصی این بازیها که ساخته یک خواننده زن اروپایی میباشد استفاده میکند بطوری که حتی با کم کردن صدای موسیقی در لحظات خوانندگی، صدای خواننده این موسیقی بازهم شنیده میشود که این موضوع بسیار جای تاسف دارد)
در مورد تبلیغات این برنامهی تلویزیونی رسانه ملی فقط به پخش قطعات کوتاهی از صحبت های سید حسن پرداخت و زمان پخش مصاحبه را اعلام کرد که برای این برنامه حد ضعیفی از تبلیغات را نشان میداد هم در بخش کیفیت و هم در بخش کمیت چون تعداد پخش این تیزر نیز بسیار کم بود.
پلان دوم – شبکه چهار!
اما سوال بزرگ در اینجا مطرح میشود که چرا این مصاحبه باید در شبکه چهار پخش بشود. شبکه چهار را به نام "شبکه فرهیختگان" میشناسند و مطمئنا برنامههای خاص این شبکه مخاطبان خاص خود را نیز دارد و به جای خود نیز بسیار مفید هستند. البته در دید عموم در سال های گذشته این شبکه را بیشتر به نام شبکه مستند میشناسند که در آن میتوانند مستندهای مختلف قدیمی و جدید را ببینند. مطمئن باشید که قصد توهین به بینندگان محترم شبکه چهار ندارم اما باید با خود روراست باشیم که در سالهای گذشته برنامه های شبکه چهار نتوانسته جای پای ثابتی از مخاطبان را برای خود ایجاد کند و همچنین نتوانسته است مخاطبان خود را در حالتی نگاه دارد که هرروز منتظر یک اتفاق جدید در این شبکه تلویزیونی باشند چرا که سالها است که این شبکه یک روند ثابت را در خود داشته است.
در شبکههای بزرگ دنیا شاهد هستیم که اگر قرار است برنامه خاص و بزرگی نمایش داده شود بجز ایجاد فضای تبلیغاتی بسیار قوی، ساعت و شبکهای انتخاب میشود که در آن بتوانند تعداد مخاطبان بسیار زیادی را به خود جذب کنند اما آیا ظرف شبکه چهار توانایی جذب مخاطب را دارد یا نه؟
اگر هم که مسئولان تلویزیونی قصد داشته اند با استفاده از این فرصت به شبکه چهار جان دوبارهای ببخشند باید بدانند که نمیتوان با یک برنامه به یک شبکه و علیالخصوص برنامه "فراسو" مخاطبان ثابتی را سرازیر کرد.
پلان سوم – مجری و اجرا
آقای مرتضی حیدری مجری معروف صداوسیما از حدود دوماه پیش تلاش های خودش را برای انجام این مصاحبه شروع کرد و بعد از تلاش های بسیار توانست این مصاحبه را انجام بدهد خود وی در مصاحبهای که قبل از پخش این برنامه انجام شده است تلویحا اشاره میکند که با آمادگی کامل حضور نداشته است و مطمئنا سوال های خیلی بهتری را میتوانسته داشته باشد وی در جواب این پرسش که اگر بار دیگر بخواهد با سید حسن نصرالله مصاحبهای انجام بدهد چه ملاحظاتی را در نظر میگیرد، میگوید: " طبیعتاً با آمادگی بیشتری میروم؛ الان، هم شناختم از سیدحسن نصرالله و هم شناختم از لبنان و حزبالله خیلی بیشتر است و طبیعتاً میتوانم سؤالات بیشتری مطرح کنم؛ فضاهای جدیدتری را خلق کنم."
در اولین واکنش هایی که از اطراف در مورد این مجری دریافت کردم تعداد زیادی معتقد بودند که این مجری مناسب نیست و تجربه کافی ندارد البته دلیل خاصی را اشاره نمیکردند؛ ولی کاملا در این مصاحبه مشخص بود که مجری نتوانسته بود مخاطب را بطور کامل جذب کند به این دلیل که این مصاحبه میتوانست از آن نوع مصاحبه هایی باشد که تماما در طول اجرا در اوج میباشند و مخاطب را به طور کامل میخکوب کرده و تا پایان برنامه با خود همراه میکنند که این مجری نتوانسته بود از پس این مسئله بود بربیاید.
پلان چهارم – سوالات
"یاد صندلی داغ افتادم" این یکی از اولین جملاتی بود که از طرف یکی از دوستان پس پایان برنامه به گوش بنده رسید. اما چرا باید این برنامه با حضور یک شخصیت بزرگی سیاسی و دینی در یک کشور بسیار استراتژیک مخاطبین را به یاد برنامهای بیاندازد که سالها است که دیگر از تلویزیون پخش نمیشود. برنامه صندلی داغ مدت طولانیای در شبکه دو سیما پخش میشد که بعدا به دلایل نامعلوم از سری برنامههای این شبکه به کلی حذف شد حال آنکه مهمانان این برنامه را بیشتر بازیگران، خوانندگان، ورزشکاران و سیاست مداران دست دومی یا سومی تشکیل میدادند و به نوعی یک برنامه سرگرم کننده بود که بینندگان را ساعتی در کنار تلویزیون نگاه میداشت.
حال چرا این برنامه را با برنامه مصاحبه مورد بحث خودمان مقایسه کردیم به این دلیل که در برنامه هفته گذشته سیما ما شاهد پرسیده شدن سوالاتی از این شخصیت بسیار بزرگ بودیم که جایگاهش در برنامه صندلی داغ بود نه یک برنامه بسیار جدی با حضور یک شخصیت بزرگ که مطمئنا در زمان پخش این مصاحبه بینندگان خارجی بسیاری نیز این برنامه را مشاهده میکردند تا از موضع سید حسن نصرالله در موضوعات مختلفی که تصور میکردند که شاید در این برنامه به پاسخ آنها برسند مطلع شوند.
کلیت پرسش سوال هایی مثل "آیا دوست دارید با خانواده خودتان به تفریح بروید" یا "اگر دبیرکل حزب الله نبودید چه کاری را انجام میدادید" هیچ ایرادی ندارد بلکه ایراد در این است که در برنامهای که مشتاقان زیادی را به سمت خود کشانده یکسری اطلاعات را به مخاطبانی میدهد که برای رسیدن به پرسش های اساسی خود برای دیدن این برنامه مشتقانه آمدهاند ولی در انتها این سوالات محدود و نامناسب تاثیر بسیار بالایی بر کیفیت کل مصاحبه برای مخاطب داشت که ذهن مخاطب را از مسائل اصلی در مصاحبه کاملا به حاشیه برد.
ه) پلان آخر – جمع بندی
تمام اینها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که صدا و سیما بسیار خوب نشان داده است که در فرصت سوزی دست بسیار پرقدرتی دارد فقط لازم است به مقایسه مصاحبههای انجام شده شبکههای مختلف جهانی با احمدی نژاد و این مصاحبه صدا و سیما با سیدحسن نصرالله بپردازید تا به اختلاف فاحش کیفیت و اهداف این دو مجموعه پی ببرید.