بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

اسفند شد قرار و آرامت نیست
غیر از کفن برف به اندامت نیست
ای سال! خوشی که مثل ما آدم‌ها
دلشوره مرگ نابهنگامت نیست

توصیه می‌کنم ببینید
آخرین نظرات

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۱
مرداد

بعدنوشت:

دوم شهریور سال 1392 - انا لالله و انا الیه راجعون - معین رئیسی پرکشید


خدایا میدونم حال دوستم بده

میدونم حالش داره بدتر میشه

ولی تو رو به این امام رئوف قسمت میدم معین رو خودت حفظش کنی

یا معین الضعفا یا امام رضا

نامه ام رو نوشتم خواستم رو گفتم عکس دلبندم رو آوردم؛ انداختم تو ضریحتون

اصلا چه نیازی بود خودت که از دل همه خبر داری

این همه آدم های خوب؛ ما که بد

همه دست‌های گداییشون رو به سمت شما بالا آوردن این دست ها رو خالی برنگردون

یا معین الضعفا نو کرت افتاده چنین - نگهی کن که زدست تو شفا میخواهد
مادرش دل نگران است، به جان زهرا - قسمت داده و او را زشما میخواهد

۳۰
مرداد

بعد نوشت: 

دوم شهریور سال 1392 - انا لالله و انا الیه راجعون - معین رئیسی پرکشید


هیچوقت خاطرات شبی که گذشت یادم نمیره تلفنی زنگ خورد و یه خبر بد داد منم فقط با هرچی دم دستم بود از پنل پیامک گرفته تا چت از هرکی که بود التماس دعا خواستم؛ نمیدونم چجوری سوار ماشین شدم، چجوری با اینکه ذهنم جای دیگه‌ای بود و مسیر رو نمی‌دیدم رسیدم بیمارستان

اول میکائیل و دست های خونیش ..... میگفت دستم زیر سر معین بود این خون معینه

بعد راهروی باریک و با نور کم اتاق عمل؛ یه خانواده ناراحت اما بدون بی‌تابی و فقط با توکل به خدا

تنهایی پشت در اتاق عمل رو یادم نمیره؛ این شعر رو همش تکرار میکردم: "حسین عشق منی ... ... " همین

حرفهای معین یادم میومد ..... پشت سر هم

از اونطرف مادرم از من بی‌تاب‌تر از نذر و دعا و شهدای گمنام مستجاب دعوه محل می‌گفت که برای دوستت نذر کردم برای شهدا آش ببریم و سعی میکرد من رو تلفنی آروم کنه

معین برای ماه رمضون همش می‌گفت آش بخریم مادر من بیشتر از خودم حواسش بود

دیگه نمیتونستم بمونم هرجوری بود بعد از کلی چرخیدن اومدم خونه مگه میشد یه دقیقه نشست تا اینکه پیام اومد: "سلام دکتر جراح الان از اتاق عمل بیرون اومد و گفت عمل موفقیت آمیز بوده ولی تا دو سه روز باید تو بیهوشی بمونه"

اونجا بود که قدری خیالم راحت شد خدایا شکرت؛ نمیدونید که دکتر چی گفته بود

یکی از دوستان شاعرمون همین دیشب شعری برای معین گفت

دل من پنجره فولاد رضا میخواهد - دردمند است و از یار دوا میخواهد
این خبر را برسانید به مشهد به طبیب - درد ما گوشه ی یک چشم تو را میخواهد
یا معین الضعفا نو کرت افتاده چنین - نگهی کن که زدست تو شفا میخواهد
مادرش دل نگران است، به جان زهرا - قسمت داده و او را زشما میخواهد
دلم از پنجره فولاد هوایی شده است - باز ارباب دلم کرببلا می‌خواهد

فکر کنید مثل من ثبت کننده تصاویری باشید که حامل لبخند و آرامشه ولی الان صاحب اون لبخند روی تخت آی سی یو منتظر دعای شماست. التماس دعا

برای دیدن تصویر بصورت بزرگتر برروی عکس کلیک کنید

+ با آقای گلرخی برای امشب بلیط گرفتیم برای مشهد؛ بریم دعا کنیم .... کسی از رفقا اگه خواست با ما بیاد خبر بده

۱۴
مرداد

به نام خدا

چیزی که ارزش افزوده تولید می‌کند و علم و عمل را هم به کار می‌گیرد، نوع مواجهه انسان با دوست‌داشتنی‌ها و تغییر در دوست‌داشتنی‌ها است. وقتی ارزش افزوده تولید می‌شود که بر خلاف میل و دوست داشتنی‌ها عمل شده باشد. وقتی با مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی، از آنها عبور می‌کنی و به گرایش‌های اصیل و عمیق توجه ‌می‌کنی، ارزش افزوده تولید می‌شود و این مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی چیزی نیست جز مبارزه با نفس.

اگر علاقه دارید مطلبی با موضوع ذکر شده را بخوانید به ادامه مطلب بروید.

۱۲
مرداد

به نام خدا

قلب انسان جمع اضداد است و این جمع مبارزه میخواد نکته اینجاست که منظور از مبارزه، مبارزه با نفس است باید توجه کرد که این مبارزه زجر داره و یکی از سنت های خدا این است که همه در دنیا زجر خواهند کشید.

همه بلااسثناء برای زجر کشیدن آمده اند

(لقد خلقنا الانسان فی کبد):(که ما انسان را در رنج آفریده ایم ) (آیه 4 سوره بلد)

حالا که همه قراره زجر بکشن روز قیامت جهنمی ها بجز عذاب از این میسوزن که ما هم مثل آنهایی که در بهشت هستن زجر کشیدیم اما آنها الان در راحتی "زندگی" میکنن و ما اینجا هم زجر میکشیم (خسر الدنیا و الآخره)

حضرت امام باقر علیه السلام فرموده اند که: "ما تلاش می‌کنیم رنجی نیاد اما رنج که آمد با آن با لبخند برخورد می‌کنیم"

حالا همه اینا رو گفتم که به امروز یعنی مراسم تنفیذ ریاست جمهوری برسیم

دوستان بسیاری سعی و تلاش گسترده ای برای اینکه مردم انتخاب به حقی داشته باشن انجام دادن (به جز ما البته)؛ اما این چیزی شد که اکنون می‌بینید و قلب مسلمین این کشور به سمت دیگری هدایت شد

ان‌شاءالله که بتونیم مبارزه کنیم همونطوری که گفتم این مبارزه ابتدا مبارزه با نفس هستش وسپس برای تلاش برای بهتر "زندگی"کردن هم در این دنیا و هم در آن دنیا؛ از خدا میخوایم که دل دوستان ما رو قوی تر کنه که نکنه خدای نکرده یه موقع قاعده بازی رو به فراموشی بسپرن و ناامید بشن؛ ناامید از خدا همیشه در جهنم خواهد ماند؛ از خدا میخوایم که کینه کسی رو در دل ما قرار نده

و از خدا میخوایم که در این چند سال آینده ریاست جمهوری دکتر روحانی توانایی "ارزش افزوده" رو به ما ببخشه


سخن پایانی:

آقا محمود بالاخره این چند سال ریاست جمهوری شما هم تموم شد از خدا میخوام که هرجا میری موفق باشی

از همه اشتباهات کوچک و بزرگ گذشتیم؛ شما هم از ما بگذر اگر حرفی نوشتیم یا گفتیم

خدا خیرت بده که در این چند سال زحمت های بسیاری را کشیدی

همان قشر متوسطی که در این چند سال وضع زندگی بهتری پیدا کردن همون هایی بودن که دیگه بهت رای ندادن

ناراحت نباش

این هم یکی از سنت های خداست

تقریبا نمیشه به کسی محبت کنی و از همون هم محبت ببینی

این عکس ها و عکس‌های دیگرت را همیشه برای خودم نگه خواهم داشت و مطمئنا به آن افتخار خواهم کرد.

رئیس جمهوری که هیئت و مسجد و شهید برایش مهم بود برای من هم مهم خواهد ماند.

از دوربین ها نمیترسید گریه میکرد بدون اراده گریه میکرد

شاید گاهی دلم برایت تنگ شود

   

 

* برای دیدن عکس ها بصورت بزرگتر برروی هر عکس کلیک کنید

* این عکس های آقای دکتر مربوط به تدفین شهدای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هست