بی قرار
با اشک هایش دفتر خود را نمور کرد ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
در خور تمام مرثیه ها را مرور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
الان دیگه وقت نیست که از هرچی که میخوام بنویسم دیگه عازم شدیم .... رفقا حلال کنید
برای همه انشاالله دعا خواهم کرد .....البته اگه لایق باشیم
هروقت پشت میزم مینشستم فقط عکس حرمش رو میدیم
اصلا درس خوندن هم یادم میرفت ......
سرم رو که بالا میارم عکس گنبد امام رضا (ع)
امامی که برات کربلای همه رو امضا میکنه
از این طرف عکس رخ مهتابی آقا و امام دلمون رو شاد میکرد
ولی اینور ......
سقای کربلا و حرم قشنگش
دلبری میکرد
اصلا اتاقم حسینیه شده واسه خودش
پرچم سیاه ارباب رو عشقه
آخــــ ـــ ـــ ـــ ــ ـــ
یادم باشه تو حرم عباس(ع)
یادم باشه
ولی
حس هم باشه
شور هم باشه
شعور هم باشه
در اون صورت لایق میشیم که بگیم چرا اومدیم ....
همـــــــــــــین
میشه دوباره قسمت بشه یه شب تو حرمش بشینم و صدبار بگم ::
" یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین "
....
..
.
.
و پایان این بی قراری بهشت است
- ۹۱/۰۴/۰۸
به به
چه اتاق خوشگلی داری عمو پرتو
کیف کردم