لحظه تحویل سال دلم تو رو میخواست
بهارا چه شیرین و شاد آمدی
که با مژده داران داد آمدی
بده داد ما را که خون خورده ایم
ستم های آن سرنگون برده ایم
بدر برده از دست بیدادگر
دلی دربدر, غرق خون جگر
دلی مانده صد زخم خنجر در او
دلی,کین خون برادر در او
بهارا من از اشک پنهان پرم
که این گریه ها را فرو می خورم
کجا بودی ای کاروان امید
که عمری دلم انتظارت کشید
چه آوردی از راه دور و دراز
بگو آنچه بود از نشیب و فراز
بهارا بر این دشت گلگون گذر
که گیری زخون شهیدان خبر
بپرس از شقایق که چون می دمد
که جای گل از خاک خون می دمد
تو رفتی و روی چمن زرد شد
دل باغبان تو پر درد شد
گل ارغوان تو بر خاک ریخت
پرستو ازین بام ویران گریخت
تو رفتی و آمد زمستان سخت
به سوگ تو گردون سیه کرد رخت
مگر گردبادی درآمد ز راه
که شد روز روشن چو شام سیاه
تو رفتی و داغ تو در سینه ماند
به دل آتش عشق دیرینه ماند
نگر تا شب تیره چون سوختیم
چراغی ز جان خود افروختیم
بهارا ببین تا چه پرورده ایم
ز خون دل خود گل آورده ایم
بهاری بدین نازنینی کجاست
که این خون بهای شهیدان ماست
بهارا بهل تا بگریم چو ابر
که از دست دل رفت دامان صبر
ندیدی تو آن درد بیدادگر
پسر غرق خون روی دست پدر
چرا خون نبارد از این سرگذشت
که یک عمر در خون و خنجر گذشت
بهارا نگه کن که بر شاخسار
چه می خواند آن مرغ آزاد وار:
اگر خون بلبل نجوشد به باغ
کجا از گل سرخ گیری سراغ؟
گل سرخ نو می کند یاد دوست
که رنگ گل سرخ از خون اوست
بیا تا مزارش پر از گل کنیم
چنین, یادی از خون بلبل کنیم
- ۹۱/۰۱/۰۴
از خون جوانان وطن لاله دمیده.........داریوش جان راهت ادامه دارد.......دیروز فردو حسابی جاتو خالی کردم .........دلم برات تنگ شده شهید هسته ای من .........
از شمام ممنون که تو وبلاگتون به یاد شهدای هسته ای هستین......بعضی ها حتی داریوش رو شهید هم حساب نمیکنن...