برای دلم؛ برای سوریه
این روزها که پرچم عباس بر گنبد خانم زینب(س) جای گرفته دلم قرص شده که عباس(ع) آمده است.
او آمده تا نگذارد کسی به خواهر چپ نگاه کند.
برای حفظ خواهر برخی باید فدا شوند.
قبر حجر بن عدی را خراب کردند تا یادمان نرود هنوز اینان همانند که دستان عباس(ع) را بریدند.
و حجر فدا شد تا عباس(ع) خودش برای حفاطت از خواهر بیاید.
اینجاست که شاعر گفت:
نزدیک شد آسمان بیفتد به زمین
یک مرتبه کهکشان بیفتد به زمین
دستان بریدهات ستون عرش شده است
نگذاشت که ناگهان بیفتد به زمین
اما بگذریم
چقدر دلم برای هوای شرجی سوریه تنگ شده
وقتی هوا به اوج گرما میرسید اصلا نفس کشیدن سخت و شمرده شمرده میشد.
یادش بخیر خیابانهایی پر از پراید
فکر میکردی واقعا در ایرانی؛ آنقدر که ماشین ایرانی مثل پراید و سمند آنجا همچون نقل و نبات ریخته بود.
یادش بخیر زینبیه
یادش بخیر خطبه های فارسی نماز جمعه زینبیه
کاش میشد باری دیگر عکسی؛ عکسی دسته جمعی
کاش میشد بار دیگر راس الحسین :(
و ای کاش میشد باز هم قبر حجر
او که بر بالای مقبره اش نوشته بودند:
همی ترسم که خونت را علی وار / بریزد گرگ شام و پیر خونخوار
چه سقف زیبایی داشت مقبره اش
مبهوت بودم مرا یاد حرم امام رضا(ع) میانداخت
باز هم ایرانی ها در اینجا هم شاهکار کرده بودند
اصلا تصور خرابی آنجا برایم سخت بود تصاویر برایم قابل باور نبود
به عکس های گذشتهام سری زدم
شما هم دوست داشتید؛ نگاهی کنید
شاید شما هم مثل من دلتان تنگ شد
پینوشت: شهادت حضرت زینب بر شما تسلیت باد.
پینوشت: سوریه؛ 7 سال پیش
سلام با مطلبی در مورد شهدا در خدمتیم
یا حق