ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم .......
پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۰، ۰۳:۰۷ ب.ظ
دلم خیلی گرفته ......... پشت دستگاه بودم که یکی از کتابای شعری که بالای سرم تو کمد بود رو ورداشتم اولی کتابی بود از استاد دوران دبیرستانم گرفته بودم ........ کتاب خودش بود شعرای خیلی قشنگی داره ........... واقعا این درسته که میگن شعر حس هفتم آدمه ......... همین شعر خوندن این چند دقیقه بود که دلم رو هوایی امام رضا کرد .... سرچ کردم "شعری برای امام رضا" ....... این شعر اومد .......
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بیسر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زآن روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی است غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق ، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش ز زوار خراسان تو بودم
***مهدی صفی یاری***
.... خیلی دلم واسش تنگ شده ........... خدا کنه قسمت بشه دوباره همین عیدی فرصتی بشه که دوباره بریم ........... خداکنه ...........
از هنرهای عکاسی خودتونه ؟