بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

اسفند شد قرار و آرامت نیست
غیر از کفن برف به اندامت نیست
ای سال! خوشی که مثل ما آدم‌ها
دلشوره مرگ نابهنگامت نیست

توصیه می‌کنم ببینید
آخرین نظرات
۳۱
مرداد

از رفتن معین یک سال گذشت

یکی مثل من هنوز از سر چهار راه کالج داره با معین خداحافظی میکنه

و همون شب و هنوز هم شب‌ها با استرس بهش خبر تصادف رو میدن

خودش رو که بدون اینکه بدونه، یه جوری میرسونه بیمارستان

و پشت در اطاق عمل هرچی تو ذهنشه مرور میکنه

ولی هنوز خیلی حرف‌ها و بحث‌ها داره

هنوز به نتیجه نرسیدیم چون که

چون خودش این رو می‌خواست که همش در حال تلاش باشیم

حتی اگه به نتیجه مورد نظرمون نرسیم ولی باید بمونیم

به زبون دیگه باید «پررو» باشیم؛ همین

همه حرف‌هایی که باید زده می‌شد رو بچه‌ها گفتن

دیگه حرفی برای ما باقی نمی‌مونه

همه حرفا دیگه در تصاویری هست که از معین مونده

همین و همین و همین

عکس‌هایی که هنوز از تو بی‌تابی به همراه دارد

معلوم نیست هنوز هم مانند تو بی‌تابند یا از نبودنت بی‌تاب

چهره همه توی این بی‌تابی‌ها مشخص نیست ولی

همونایی که هستن، شادی و غم‌شون به یاد معین بوده

میکائیل و وحید و پیمان و امین و محمد

همه این روزها درگیر عروسی بودن

یا عروسی کردن یا چند وقت دیگه عروسیشونه

همه فقط یاد تو بودن

گریه‌هاشون هنوز هم این رو نشون میده

#باشد_که_رستگار_شویم

#عکس‌های سالگرد مراسم معین در بهشت زهرا (بر روی عکس‌ها کلیک کنید)

مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی

مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی

مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی

مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی مراسم سالگرد معین رئیسی

مراسم سالگرد معین رئیسی

لینک‌های مرتبط با سالگرد:

خبرگزاری تسنیم     /     وبلاگ اشارات     /     وبلاگ قلم59     /     خبرنامه دانشجویان ایران

اگر معین رئیسی را نمی‌شناسید یا می‌خواهید پست‌های مربوط از این وبلاگ را بخوانید:

یا معین الضعفا

یا معین الضعفا 1

یا معین الضعفا 2

یا معین الضعفا 3

عکس‌هایی که اینبار فرق می‌کند (تصاویر مراسم تشییع جنازه معین رئیسی)

شهید معین رئیسی

فیلم:: معین رئیسی: "من وقتی وارد انجمن شدم احساس قلبیم این بود که حضرت صاحب الزمان ..."

کلیپ: مرا مگذار و مگذر

اگر بود؛ بارها کفش خود را وصله میزد اما تسلیم نمیشد

معین رئیسی روز آخر خود را اینگونه گذراند

بدان حتی دلتنگ تکرار خوابت هستیم

و همینطور می‌تونید یه سرچی توی اینترنت بزنید و یا برای مثال به وبلاگ دوستان ما مثل آرمان‌های اینجوری یا فلاح1404 یا امروز رضا مراجعه کنید.

وب‌سایت آقا معین رئیسی

http://moeinraeisi.ir

۲۹
مرداد

در ادامه پنج جزوه براتون قرارمیدم از آمار کاربردی که واقعا و انصافا خوب نوشته شده و کسانی که دنبال یادگرفتن دقیق آمار هستن مخصوصا برای داوطلبان کارشناسی ارشد و دکترا واقعا بدرد میخوره

ارادتمند دانلود کنید

لینک دانلود مستقیم تمام 5 فایل در یک فایل  

۲۸
بهمن

سلام

غیبت چند وقته ما رو ببخشید

چند روز پیش حضرت آقا پیامی رو خطاب به دانشجوها صادر کردن که برای من خیلی دلچسب بود

مرحوم خادم‌الرضا معین رئیسی (کلیک کنید) عضو این تشکل مورد توجه حضرت آقا چه لذتی برده از این پیام آنجایی که حضرت ماه در ابتدای پیام میگویند: "سلام مرا به فرزندان انقلابی‌ام برسانید و از تلاشهای جهادگونه‌ی آنان در ترویج و پاسداری از آرمانها‌ی امام و انقلاب تشکّر کنید"

و در ادامه اضافه میکنند:

 چند نکته را به آنان یادآوری کنید:

۱) در کنار تحصیل علم و دانش، از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌‌السّلام) بهره ببرید.
۲) شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه‌ی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالک‌اشتروار میطلبد؛ با تمام وجود، خود را برای این عرصه آماده کنید.
۳)نظام سلطه را با تمام ابعاد و لایه‌هایش بشناسید و اهداف و راهبردهای واقعی آن را تحلیل کنید و برای رویارویی با آن، تمام ظرفیّتهای خودتان را به‌کار گیرید و در این مسیر به وعده‌های خداوند اطمینان داشته باشید.
۴)تشکیلات میتواند معبد باشد، ولی مبادا تبدیل به معبود گردد؛ اصول و ارز‌شهای عقیدتی و معنوی خودتان را در قالب تشکیلات حفظ، و بر صمیمیّت و همدلی بین اعضا تأکید کنید.
۵)افقهای روشنی در مقابل شما جوانان قرار دارد، این کشور و انقلاب با دست پرتوان شما آینده‌ای امیدبخش در پیشِ‌رو خواهد داشت؛ بر تلاشهای خود بیفزایید و برای رسیدن به قلّه‌های پیشرفت و تعالی از همدیگر سبقت بگیرید.

ما هم که سالهاست وظیفه بازنشر رو به عهده داریم تصمیم گرفتیم که پوسترهای این سخنان رو طراحی کنیم؛ به امید این که مقبول افتد

مثل همیشه و مثل گذشته ها روی تصاویر کلیک کنید تا کیفیت اصلی رو دریافت کنید

۰۲
بهمن

دیشب یهو جواد اومد گفت بیا بریم سراغ معین بعد از کلى گشتن با چنتا از بچه ها تونستیم پیداش کنیم کلى باهم حرف زدیم از کارهامون که مونده از ادعاهامون از شوخى هامون / گرم گرم بود 

براى من اون شبى که چهارراه کالج از هم خداحافظى کردیم و بعد آن اتفاق و بیمارستان

منى که اون روز بعد از جلسه حتى روى تخت بیمارستان هم ندیدمت

براى منى که روز تدفین یه پارچه سفید نشونمون دادن گفتن معینه

تو هیچ فرقی نداشتی برای من چشمات برام بسته نبود

براى من دیشب هنوز دستات گرم بود

دست های لاغرت واقعا گرم بود

خیلی حس خوبی بود واقعا احساس کردم دوباره هستی ولی وقتی رفتی و بیدار شدم ... همه چیز دوباره خراب شد

کاش دوباره ببینمت :(

خواب معین رئیسی

پی نوشت 1: اگه معین 30 دی 1392 بود؛ چه میکرد

پی نوشت 2: یکی از رفقا گفتش که "در مورد معین خیلی دارید تندروی میکنید" !!! من نمیدونم؛ شاید داریم تندروی میکنیم ولی انصافا هرروزی که مثل امروز به یادش میافتیم تا آخر اون روز خراب خرابیم /// برای معینمون دعا کنید / برای مادر و خانواده معین هم دعا کنید

۲۰
آذر

ان شاء الله اگه خدا بخواد و مشکلى پیش نیاد هفته آینده عازمم براى پیاده روى کربلا در ایام اربعین، گفتم شاید اصلا روزهاى آینده وقت نشه که سر بزنم به اینجا سریع طلب حلالیت رو داشته باشیم؛ دعاگوى همه خواهم بود ...

البته اگه دعامون بالا بره؛ این بار دیگه همراه خانواده دارم میرم و وظیفه همراهى و راهنمایى پدر و مادرم رو که اولین باره این سفر پیاده رو میان، دارم و این بار دیگه مسئول هیچ کاروانى نیستم خیلى خیلى برام دعا کنید.

این سفر رو به نیت خادم الرضا معین رئیسی میرم .... اونی که دلم براش خیلی تنگ شده :(

اونی که این روزها بعد از رفتنش خیلی از قوانین نوشته و نانوشته مون رو عوض کردن

این پنجشنبه ایشالاه سر خاک :(

یکی از عادت های خوبی که بعد از رفتنش به ما یاد داده

موفق باشید

۱۷
آذر

فیلم زیر مربوط به مراسم امروز شانزده آذر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد هستش که در بخشی از اون حجت الاسلام هادوی به ایراد خاطره ای از خادم الرضا معین رئیسی پرداخته و روز آخری که منتهی به تصادف ایشان شده بود را تشریح میکنند.


 دریافت فیلم
حجم: 5.59 مگابایت

۳۰
آبان

به نام خالق او که کفش‌هایش وصله‌دار بود

این روزها بیش از روزهای گذشته دغدغه معین که میگفت: "اگر بخواهیم یک سال دیگه مثل 25 خرداد شکل نگیره باید بجای اینکه روزی 16 ساعت تفریح و استراحت و فقط بیدار موندن باشه؛ روزی 16 ساعت کار کنیم" توی ذهنم میپیچه

خادم الرضا معین رئیسی خیلی خاص بود؛ هیچوقت در مورد اهدافش کوتاه نمیومد؛ اگر میدونست کارش درسته به هر فشار و تلاش و دعوایی بوده سعی میکرد که اون کار رو به نتیجه برسونه

مذاکرات هسته‌ای این چند وقت؛ من رو بیشتر به یاد معین میندازه وقتی که دشمن با تمام سلاح‌هایش از تهدید، تحریم و ... به کشورمون در حال فشار آوردن هست و وظیفه‌ی ما مقاومت کردن در برابر این فشارهاست.

اما این مقاومت کردن ویژگی‌های زیادی رو باید داشته باشه تا نتیجه لازم رو بده. اگر بگوییم مقاومت ما ابتدا از خودمون شروع میشه کم نگفتم چون حرف من نیست بزرگان این رو میگن. ما باید خودمون رو بشکنیم غرورمون رو کنار بذاریم. برای هدف کار کنیم نه برای خودمون.

چندی پیش یک عزیزی به من گفت که پاره شدن کفش و تعمیر و استفاده دوباره اون در حالی که تمکن مالی داری ولی باز از اون کفش استفاده میکنی خیلی در شکسته شدن غرور انسان تاثیر داره .... دلیلش رو نمیدونستم ولی حرفش خیلی خیلی به دلم نشست.

شب تصادف معین عزیزم کفش و لباس‌هاش رو برداشتم ...

بعدا بچه‌ها ازم تصویر کفش‌ها رو خواستن و لازم شد از کفش‌هاش عکاسی کنم؛ اون روز وقتی به کفش‌هاش نگاه کردم دیدم کفش‌هاش رو به کفاش داده بوده تا براش بخشی که پاره شده بوده رو بدوزن در حالی که من میدونم و همه رفقا هم میدونن معین مشکل مالی‌ای نداشت که بخواد این کار رو انجام بده ولی انقدر تلاش میکرد و روزها انقدر مسیرهای زیادی رو طی میکرد که این اتفاق برای کفش‌هاش افتاده بود که مجبور شده بود اونا رو وصله بزنه.

معین غرورش رو شکسته بود و این شد که انقدر عزیز شد.

این روزهای حساس اگر معین بود و میدید که ما نیاز بیشتری به مقاومت داریم من به قطع میگم و از این حرفم مطمئنم که:

خادم‌الرضا معین رئیسی بارها و بارها کفش‌هایش را مانند مولایمان علی(علیه‌السلام) وصله می‌زد اما هیچ‌گاه از تلاش در مسیر خسته نمی‌شد.


پی‌نوشت: شرمنده از همه دوستانی که در پست‌های قبلی کامنت گذاشتن و هیچ کدوم تایید نشد. کامنت ها دوباره باز شده!

کلیپی رو قبلا توی سیزده مهر آماده کرده بودیم توی پست قبلی گذاشتم که تا امروز تاییدش رو نزده بودم؛  امروز منتشر شد ولی تاریخ اون موقع رو داره / اگه با لینک مستقیم وارد این پست شدید برای دیدن این کلیپ از خادم الرضا معین رئیسی برروی این لینک کلیک کنید.

برای دوستانی که اولین بار است به این وبلاگ مراجعه میکنند باید بگم که دانشجوی نخبه خادم الرضا معین رئیسی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد و عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل روز دو شهریور پس از چند روز کما به رحمت خدا شتافتند. میتونید به بقیه پست ها مراجعه کنید. 

اگه روزی راه‌تان به بهشت زهرا افتاد سری به قطعه نام آوران(255)، ردیف 37، شماره 7 بزنید و برای رفیقمان فاتحه‌ای بخوانید.

۱۳
مهر

سلام

امروز برنامه سالگرد تدفین شهدای دانشگاه بود گفتن یه کلیپ کوتاه برای خادم الرضا معین رئیسی آماده کنم ...

خیلی خیلی وقت کم بود از این بیشتر هم دستم به کار نمیرفت

شما ببخشید دیگه ساده کار شده

موفق باشید

میتونید با کلیک بر روی پخش بصورت آنلاین این کلیپ کوتاه رو ببینید

اگر هم که میخواید کلیپ رو دانلود کنید روی دریافت کنید تا به صفحه دانلود منتقل بشید. 


دریافت

۱۸
شهریور

با سلام؛ فیلم زیر مربوط میشه به انتخابات سال گذشته اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور که در اون هر فرد مدت زمان کوتاهی رو باید به معرفی خودش بپردازه

به شدت حیفم اومد که این جور چیزی رو مخفی نگه دارم

میتونید فیلم و متن صحبت های خادم الرضا مرحوم معین رئیسی رو در زیر مشاهده کنید.


دریافت

اعوذ بالله من شر الشیطان رجیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

انهو خیر ناصر و معین

 

برادران و خواهران عزیز اعضای محترم شورای عمومی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل؛ سلام علیکم

 

بنده معین رئیسی هستم، دانشجوی ورودی سال 88 رشته مهندسی برق، و در حال حاضر در رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیل هستم. و عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد هستم.

اون مسئله ای که باعث شده بنده الان پشت این تریبون قرار بگیرم و حجت بر من تموم بشه که وظیفه بدونم اینجا حاضر باشم دو تا دلیله مختصرا خدمتتون عرض میکنم. که ببینم چطوره.

 

در ابتدایی که بنده وارد دانشگاه شدم، فضای دانشگاه رو که آشنا شدم خیلی سریع با فضای انجمن آشنا شدم؛ اون زمانی که من فضای انجمن رو شناختم و این محیط رو دیدم و این امکان رو که خودم هم عضوی از این فضا باشم رو متوجه شدم احساس قلبیم این بودش که حضرت صاحب الزمان یدونه دعوت نامه رسمی نوشته زیرش امضا کرده؛ نوشته: "الی معین رئیسی" برسه بدست اون که مثلا من حضور داشته باشم؛ امکان حضور داشته باشم و خیلی خودم رو اینطور یعنی این مسئولیت رو بر دوش خودم میدیدم.

 

وقتی گذشت کار و داخل انجمن اسلامی وارد شدیم حوزه مسئولیتها؛ سنگینی مسئولیتها به دوشمون افتاد یه موقع هایی آدم خستگی ممکنه دچارش بشه؛ ممکنه دچار استرس بشه؛ دچار فشارها بشه اونجا بود که به این مسئله پی بردم که این وظیفس برای ما که حضور داشته باشیم و مقاومت کنیم و جهاد؛ با یه زندگی جهادی با یک حرکت جهادگونه فعالیت کنیم الان هم که اینجا حاضرم و اعلام کاندیداتوری کردم مسئله این است؛ بنده هر موضعی از انجمن اسلامی و هر موضعی از جبهه انقلاب اسلامی حضور درش رو یک منت میدونم که خداوند متعال بر سر مثلا کمتر کسی منت ها رو میذاره؛ کجاست که ما فرصت داشته باشیم بتونیم یه خدمتی کنیم به این مسیر و اینکه اومدم امروز صحبت کنم احساس میکنم منته؛ الان مثلا به من بگن برای اتحادیه فلان کار هم هست من اونم دوست دارم که برم اگه بگن که مثلا یه کمک دیگه هم هستش؛ بسم الله من حاضرم که اون رو هم انجام بدم یعنی اینکه کسی بیاد توی اتحادیه کاری انجام بده؛ اینطور نیست که مثلا لطف کرده زحمت کشیده؛ نه منت گذاشتن سرش که بیاد این کار رو انجام بده؛ باید از سر ذوق و شوقش هم باشه.

 

دلیل دومی که وجود داره مسئله این هست: امروز ما در وضعیت کنونی دنیا؛ من انقلاب اسلامی ایران رو مقدمه انقلاب و نهضت جهانی حضرت صاحب الزمان میدونم و اینطور هم هست و الان هم داریم المان ها و پالس هاش رو میبینیم. گوشه گوشه دنیا یک خیزشی داره رخ میده و مقام معظم رهبری هم تاکید میکنند الان در حال یک پیچ تاریخی هستیم و در حال شکل گیری بلوک ان شاء الله بلوک اسلامی هستیم و کشورهای اسلامی یه حرکتی رو شروع کردن که قطعا آینده دنیا متفاوت از گذشتش خواهد بود.

 

این یه سری پیش شرط ها داره پیش شرطش که من فکر میکنم خیلی مهمه برای ما؛ تقویت بنیه خودمون و تلاش و سعی و کوشش مجاهدانه است؛ من امروز که بعد از نماز مغرب و عشاء نگاهم افتاد به قبور مطهر شهدا یه اتفاقی تداعی شد تو ذهنم؛ اکثر شما دوستان مستند میراث آلبرتا رو دیدید ببینید توی مستند نشون میده تدفین شهدای دانشگاه شریف رو؛ واقعا رنجناک ترین قسمت این مستند اون قسمتیه که بچه های بسیجی اومدن تابوت های شهدا رو دفن کردن؛ هو شدن؛ کلی فحش دادن؛ کلی دست زدن؛ خیلی کارایی که مثلا اون بنده خدا اون شهید گمنامی که از همه چیزش گذشته؛ حقش نبوده رخ داده؛ و بعد از اینکه تدفین کردن؛ کار انجام شده تدفین شدن؛ نشستن همون اون گوشه ای که الان یه تو رفتگی هست نشستن دارن گریه میکنند.

 

مجری: وقت شما تمام است

 

یک جمله هم عرض کنم

 

اگر بخواهیم یک سال دیگه مثل 25 خرداد شکل نگیره باید بجای اینکه روزی 16 ساعت تفریح و استراحت و فقط بیدار موندن باشه؛ روزی 16 ساعت کار کنیم و اینم شکل میگیره ان شاء الله

 

و دیگه بیشتر از این اضافه صحبت نکنم

 

مجری: سوالی نیست از آقای رئیسی؟؟؟

 

(سکوت)

 

مجری: صلوات بفرستید

 

حضار: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

۱۴
شهریور

فقط دوست دارم روزی به تو برسم

سالها و فرسنگ‌ها عقب مانده ایم

هر قدمی که برمی‌داریم تهمت‌ها نیز هست

خدا کند مثل تو از همه این مشکلات عبور کنیم

تو رفتی تا به ما نشان‌دهی زندگی واقعی به گونه‌ای دیگر است

اصلا معیارهایمان را خط تازه‌ای بخشیدی

خدا خیر بیشترت دهد

برادر؛ شهادتت مبارک


پی‌نوشت: این عکس رو به تازگی از آرشیوم پیدا کردم ...

دو روزی هست که دارم آرشیوهام از این شهید بزرگوار رو مرتب می‌کنم

دلم میخواد چنتا تولید خیلی خوب برای این شهید داشته باشم

خدا خودش کمک کنه

پی‌نوشت2: دیگه امروز پیراهن مشکی رو از تن درآوردم- برای شهادت باید تبریک گفت

                 این رسمه حفظ جایگاه شهیده؛

                 نه اینکه خودمون رو جدا کنیم و بگیم دیگه نمیتونیم

                 اون رفت که ما یاد بگیریم باید جور دیگه‌ای به دنیا نگاه کنیم

                 معین جان خدا همین لحظه خیر بیشترت بده ان شاء الله

پی‌نوشت3: شاید سوال بشه چرا ایشون رو شهید نام گذاشتیم؛ واقعا برام نوشتنش سخت بود ولی برادر عزیزم؛ مهدی آقاموسی در مطلبی به این موضوع به خوبی اشاره کردن + کلیک کنید


بعدا نوشت: صفحه نمایش کامپیوترم رنگ تازه ای به خودش گرفته؛

تنها عکس دو نفره‌ای که از خودم و شهید رئیسی تابحال پیدا کردم ... 2 سال پیش داشتیم میرفتیم مشهد؛ کنار خادم الرضا نشسته بودم؛

۰۳
شهریور

تابحال خیلی جاها عکس گرفتم ولی ....

این بار فرق داشت داشتی از موضوعی عکاسی میکردی که نمیدونستی گریه کنی یا دوربینت رو بالا نگه داری

هیچوقت نشه که براتون این حالت پیش بیاد که در جایگاهی این چنینی قرار بگیرید.

دقایق پیش هم که عکس ها رو آماده میکردم که در سایت کار شود (کلیــــک کنید) به حدی برروی هر عکس صبر کردم؛ که خدا میداند

در هر صورت همه اتفاقات گذشت اما معین؛ هیچوقت از ذهنم نخواهد رفت.

یه موقع فکر نکنید الان خیلی آرومم که اینا رو نوشتم ... کسی نیست که اینا رو بهش بگم اینجا برامون شده یه سنگ صبور

به امید دیدار دوباره معین رئیسی در روز قیامت؛ موقعی که خوب هایی مثل اون مثل برق از کنارمون رد میشن امیدوارم که دست ذره های کوچکی مثل ما رو بگیره

شب آخری هم که دیگر بعد از آن ندیدمش قولی به او دادم که ان‌شاءالله به آن عمل خواهم کرد.

از اینکه مدتی اذیتتون کردم عذر میخوام این آخری رو هم از من ببخشید. (برخی از عکس های ذیل با عکس های گزارش مشترک است)

برروی هر عکس کلیک بفرمایید

    

   

   

   

   

۰۲
شهریور

من: اینوری بچرخ؛ آهان؛ خوب یه ذره سرت رو بگیر بالا به اون تابلو نگاه کن؛ خوبه

معین: حواست باشه یه عکس خوب حجله ای بگیری ها 

من: .....

معین جان؛ چرا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جواب اینایی که الان زنگ میزنن چی بدم

جواب مادرم رو چی بدم

جواب دکتر بیگی نیا

جواب ....

جواب ..........

بگم چی؟؟؟؟؟؟ بگم رفت؟؟؟؟؟؟

............

آخرین پیامک معین به من:


معین جان این زیارت آخر فقط مخصوص توئه

یعنی اینهمه راه رو اومدم تا مشهد تا همونی که حقه بشه

اون شبی که رسیدم و دخیل شبکه های پنجره فولاد امام شدم

همش میگفتم اونی که بهتره رو امام رضا تو از خدا بخواه که همون بشه

و این حق رفتن تو بود

دیدار به قیامت؛ امیدوارم حلالمون کرده باشی

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

ای کاش خدا قلب مرا نشانه رود
آخر بغیر تو، دل ما کجا بهانه برد
از مهر هشتمت پرتویی ز نور
تابیده که رحمت تو را نشانه رود


۰۱
شهریور

بعد نوشت:

دوم شهریور سال 1392 - انا لالله و انا الیه راجعون - معین رئیسی پرکشید


خدا رو شکر

همین اول صبح که برگشتم یه خبر خوب برام پیام شد

"بلطف پروردگار وضعیت جسمانی معین امروز خیلی بهتره و تنفس طبیعی داشته، ولی سطح هوشیاریش هنوز تغییر نکرده و محتاج ب دعای دوستان است"

خوشحالم ولی باز یه جا میلنگه

اونم پای لنگ خودم

خدایا ما رو ببخش

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ

خدایا!بیامرز براى من آن گناهانى را که کیفرها را فرو مى‏بارند،

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ

خدایا! بیامرز برایم گناهانى را که نعمتها را دگرگون مى‏سازند،

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ

خدایا!بیامرز برایم آن گناهانى را که دعا را باز مى‏دارند،

اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ 

خدایا! بیامرز برایم گناهانى که بلا را نازل مى‏کند،

فرازهای ابتدایی دعای کمیل


معین جان؛ یادت نرفته که قرار بود با هم همسفر کربلا بشیم

آدم خوش قول؛ زیر قولت نزنی‌ها

خیلی نامردی .... :(

اربعین امام حسین داره تو رو صدا میکنه

پاشو آقاجون

۳۱
مرداد

بعدنوشت:

دوم شهریور سال 1392 - انا لالله و انا الیه راجعون - معین رئیسی پرکشید


خدایا میدونم حال دوستم بده

میدونم حالش داره بدتر میشه

ولی تو رو به این امام رئوف قسمت میدم معین رو خودت حفظش کنی

یا معین الضعفا یا امام رضا

نامه ام رو نوشتم خواستم رو گفتم عکس دلبندم رو آوردم؛ انداختم تو ضریحتون

اصلا چه نیازی بود خودت که از دل همه خبر داری

این همه آدم های خوب؛ ما که بد

همه دست‌های گداییشون رو به سمت شما بالا آوردن این دست ها رو خالی برنگردون

یا معین الضعفا نو کرت افتاده چنین - نگهی کن که زدست تو شفا میخواهد
مادرش دل نگران است، به جان زهرا - قسمت داده و او را زشما میخواهد

۳۰
مرداد

بعد نوشت: 

دوم شهریور سال 1392 - انا لالله و انا الیه راجعون - معین رئیسی پرکشید


هیچوقت خاطرات شبی که گذشت یادم نمیره تلفنی زنگ خورد و یه خبر بد داد منم فقط با هرچی دم دستم بود از پنل پیامک گرفته تا چت از هرکی که بود التماس دعا خواستم؛ نمیدونم چجوری سوار ماشین شدم، چجوری با اینکه ذهنم جای دیگه‌ای بود و مسیر رو نمی‌دیدم رسیدم بیمارستان

اول میکائیل و دست های خونیش ..... میگفت دستم زیر سر معین بود این خون معینه

بعد راهروی باریک و با نور کم اتاق عمل؛ یه خانواده ناراحت اما بدون بی‌تابی و فقط با توکل به خدا

تنهایی پشت در اتاق عمل رو یادم نمیره؛ این شعر رو همش تکرار میکردم: "حسین عشق منی ... ... " همین

حرفهای معین یادم میومد ..... پشت سر هم

از اونطرف مادرم از من بی‌تاب‌تر از نذر و دعا و شهدای گمنام مستجاب دعوه محل می‌گفت که برای دوستت نذر کردم برای شهدا آش ببریم و سعی میکرد من رو تلفنی آروم کنه

معین برای ماه رمضون همش می‌گفت آش بخریم مادر من بیشتر از خودم حواسش بود

دیگه نمیتونستم بمونم هرجوری بود بعد از کلی چرخیدن اومدم خونه مگه میشد یه دقیقه نشست تا اینکه پیام اومد: "سلام دکتر جراح الان از اتاق عمل بیرون اومد و گفت عمل موفقیت آمیز بوده ولی تا دو سه روز باید تو بیهوشی بمونه"

اونجا بود که قدری خیالم راحت شد خدایا شکرت؛ نمیدونید که دکتر چی گفته بود

یکی از دوستان شاعرمون همین دیشب شعری برای معین گفت

دل من پنجره فولاد رضا میخواهد - دردمند است و از یار دوا میخواهد
این خبر را برسانید به مشهد به طبیب - درد ما گوشه ی یک چشم تو را میخواهد
یا معین الضعفا نو کرت افتاده چنین - نگهی کن که زدست تو شفا میخواهد
مادرش دل نگران است، به جان زهرا - قسمت داده و او را زشما میخواهد
دلم از پنجره فولاد هوایی شده است - باز ارباب دلم کرببلا می‌خواهد

فکر کنید مثل من ثبت کننده تصاویری باشید که حامل لبخند و آرامشه ولی الان صاحب اون لبخند روی تخت آی سی یو منتظر دعای شماست. التماس دعا

برای دیدن تصویر بصورت بزرگتر برروی عکس کلیک کنید

+ با آقای گلرخی برای امشب بلیط گرفتیم برای مشهد؛ بریم دعا کنیم .... کسی از رفقا اگه خواست با ما بیاد خبر بده

۱۴
مرداد

به نام خدا

چیزی که ارزش افزوده تولید می‌کند و علم و عمل را هم به کار می‌گیرد، نوع مواجهه انسان با دوست‌داشتنی‌ها و تغییر در دوست‌داشتنی‌ها است. وقتی ارزش افزوده تولید می‌شود که بر خلاف میل و دوست داشتنی‌ها عمل شده باشد. وقتی با مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی، از آنها عبور می‌کنی و به گرایش‌های اصیل و عمیق توجه ‌می‌کنی، ارزش افزوده تولید می‌شود و این مقاومت در مقابل گرایش‌های سطحی چیزی نیست جز مبارزه با نفس.

اگر علاقه دارید مطلبی با موضوع ذکر شده را بخوانید به ادامه مطلب بروید.

۱۲
مرداد

به نام خدا

قلب انسان جمع اضداد است و این جمع مبارزه میخواد نکته اینجاست که منظور از مبارزه، مبارزه با نفس است باید توجه کرد که این مبارزه زجر داره و یکی از سنت های خدا این است که همه در دنیا زجر خواهند کشید.

همه بلااسثناء برای زجر کشیدن آمده اند

(لقد خلقنا الانسان فی کبد):(که ما انسان را در رنج آفریده ایم ) (آیه 4 سوره بلد)

حالا که همه قراره زجر بکشن روز قیامت جهنمی ها بجز عذاب از این میسوزن که ما هم مثل آنهایی که در بهشت هستن زجر کشیدیم اما آنها الان در راحتی "زندگی" میکنن و ما اینجا هم زجر میکشیم (خسر الدنیا و الآخره)

حضرت امام باقر علیه السلام فرموده اند که: "ما تلاش می‌کنیم رنجی نیاد اما رنج که آمد با آن با لبخند برخورد می‌کنیم"

حالا همه اینا رو گفتم که به امروز یعنی مراسم تنفیذ ریاست جمهوری برسیم

دوستان بسیاری سعی و تلاش گسترده ای برای اینکه مردم انتخاب به حقی داشته باشن انجام دادن (به جز ما البته)؛ اما این چیزی شد که اکنون می‌بینید و قلب مسلمین این کشور به سمت دیگری هدایت شد

ان‌شاءالله که بتونیم مبارزه کنیم همونطوری که گفتم این مبارزه ابتدا مبارزه با نفس هستش وسپس برای تلاش برای بهتر "زندگی"کردن هم در این دنیا و هم در آن دنیا؛ از خدا میخوایم که دل دوستان ما رو قوی تر کنه که نکنه خدای نکرده یه موقع قاعده بازی رو به فراموشی بسپرن و ناامید بشن؛ ناامید از خدا همیشه در جهنم خواهد ماند؛ از خدا میخوایم که کینه کسی رو در دل ما قرار نده

و از خدا میخوایم که در این چند سال آینده ریاست جمهوری دکتر روحانی توانایی "ارزش افزوده" رو به ما ببخشه


سخن پایانی:

آقا محمود بالاخره این چند سال ریاست جمهوری شما هم تموم شد از خدا میخوام که هرجا میری موفق باشی

از همه اشتباهات کوچک و بزرگ گذشتیم؛ شما هم از ما بگذر اگر حرفی نوشتیم یا گفتیم

خدا خیرت بده که در این چند سال زحمت های بسیاری را کشیدی

همان قشر متوسطی که در این چند سال وضع زندگی بهتری پیدا کردن همون هایی بودن که دیگه بهت رای ندادن

ناراحت نباش

این هم یکی از سنت های خداست

تقریبا نمیشه به کسی محبت کنی و از همون هم محبت ببینی

این عکس ها و عکس‌های دیگرت را همیشه برای خودم نگه خواهم داشت و مطمئنا به آن افتخار خواهم کرد.

رئیس جمهوری که هیئت و مسجد و شهید برایش مهم بود برای من هم مهم خواهد ماند.

از دوربین ها نمیترسید گریه میکرد بدون اراده گریه میکرد

شاید گاهی دلم برایت تنگ شود

   

 

* برای دیدن عکس ها بصورت بزرگتر برروی هر عکس کلیک کنید

* این عکس های آقای دکتر مربوط به تدفین شهدای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هست

۳۱
تیر

اتفاقات این چند روز گذشته باعث شد این مطلب رو تکمیل و منتشر کنم

یه ذره لحن بنده تغییر کرده تو این مطلب، پیشاپیش از همه مخاطبین عذر می‌خوام

توصیه میکنم با اینکه طولانیه بخونید و نظرتون رو بگید؛ ممنون

۰۸
تیر

به نام خدا

اگر که زمان جنگ شهدا و رزمندگان برای رسیدن به هدف یه مراسماتی داشتن که در اون برای کاهش درد و سختی هاشون بخاطر پیاده روی های طولانی مدت به پاها و دست هاشون حنا میزدن

الان هم

یه عده از همون جوونا هستن که در راه حسین این سنت قدیمی رو به نیت های خاص خودشون دوباره اجرا میکنن

همشون شهیدن باور کنید

   

 

یه عده حداقلی هستن که ایمان میارن باز یه عده حداقلی هستن که اراده میکنن بعد یه عده حداقلی دیگه ای از اونا هستن که قدم در راه میگذارن برخی ها که نمیرسن هیچ اونایی هم که میرسن باز درجات متفاوتی دارن

همیشه گفتم خدایا ما رو جزو حداقلی های خودت قرار بده

ایشالاه با یه مثال بعدا کامل میگم حرفم رو الان نمیشه

کربلا دعاگوی همه بودیم

با کلیک روی هرعکس میتونید اون رو بصورت بزرگتر ببنید؛ ان شاء الله عکس‌های بعدی بزودی ...


تصویر ماه شب نیمه شعبان که از آسمان کربلا گرفته شد


از اول تا آخر مسیر؛ راهی نیست

خودت را بگذار؛ دلت را ببر

سبک تر میروی و راه نزدیک تر می‌شود

  


پی‌نوشت:

یه نکته در مورد نویسنده بگم: ایشون انقدرها که میبینید نیست فقط دوست داره اینجوری باشه

ایشون حتی از حنا بدش میاد چه برسه به استعمالش به کف پا

وقتی پیاده روی هم میره لباسش تقریبا همونیه که تو خیابون های شهر  و دانشگاه میپوشیده

ته ته تفاوتش اینه که یه کفشی بپوشه که مناسب پیاده روی باشه که نکنه یه موقع تریپش خراب بشه

کلا اینجوریه اگه میبینید حرفش به دل نمیشینه دلیلش همینه؛ بله ....


پی‌نوشت2:

برخی از عکس های بنده رو از این سفر به دلیل اینکه دیگه حق نشر اون برای رسانه ها شده رو میتونید در این لینک ها ببینید.

خبرنامه دانشجویان ایران (iusnews.ir)

خبرگزاری فارس (farsnews.com)

خبرگزاری نسیم (Nasimonline.ir)

خبرگزاری دانشجو (Snn.ir)

۲۶
خرداد

سلام خسته نباشید

چند وقت پیش گفته بودم امروز یه روز خوبی بود

اون روز قسمت شده بود بعد از مدتها سری به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی بزنم

به سر قبر علما تازه مدفون شده در اونجا رفتم یهو اصلا به شدت دلم خواست کربلا باشم

دیگه اینجوری شد که خدا خواست و به دلمون نگاه کرد الان راهی شدیم

خدا همچین جاهایی رو اگه تو تهران نمیذاست تا حالا یه بلایی سر این مردم اومده بود

ایشالاه دارم میرم کربلا نیمه شعبان از نجف تا کربلا پیاده

ایشالاه این بار اختصاصا دارم به عنوان عکاس میرم

دعا کنید این بار که هیچ رسانه ای همراهی نمیکنه بتونیم پیام این سفر رو برسونیم

با چند خبرگزاری برای ارسال عکس ها صحبت شده

ایشالاه هر وقت که ارسال میکنم چنتا از عکسا رو اینجا هم میذارم

راستی شماره موبایل خودم و شماره موبایل عراقم فعاله ولی لطفا به شماره خودم تماس نگیرن رفقا که مجبورم جواب ندم

پیاماتون رو به صورت محدود پاسخ میدم

ایشالاه یه پیام کوتاه روزانه رو میتونید توی tweet.blog.ir هر شب سری بزنید و نگاه کنید

البته اگه مشکلی پیش نیاد


دوستان همکلاسی میدونن دفتر استاد دارابی کجاست

انقدر این پیام هول هولکی ارسال شده که از لپ تاپ ایشون استفاده کردم...

موفق باشید

یاعلی


ایشالاه این بحث های انتخاباتی از ذهنمون خارج بشه

۲۵
خرداد

شهید محمدعلی جهان‌آرا:

بچه‌ها؛ اگر شهر سقوط کرد، آن را دوباره فتح می‌کنیم.

مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند.


تلاش مون جواب نداد و کاندیدای مورد نظر ما رای نیاورد مهم تحقق یکی از دوخواسته ولی فقیه بود که بدست اومد.

کاش دومی هم تحقق می‌یافت.


این یادداشت سعدالله زارعی را حتما بخوانید. (کــــــــلیک کنید)

۲۴
خرداد

سلام چند دقیقه پیش بالاخره به عنوان یکی از نفرات اول در انتخابات سال 1392 رای دادم.

برای ریاست جمهوری به آقای دکتر سعید جلیلی به عنوان فرد اصلح رای دادم در حالی آقای دکتر قالیباف را هم صالح میدانم اما با توجه استفتاء ای که دیروز از دفتر مقام معظم رهبری گرفته شد به فرد اصلح رای دادم.

سوال از دفتر مقام معظم رهبری: اگر به بهانه ی اینکه کاندیدایی که اصلح تشخیص دادیم رأی ندارد؛ در صورتیکه احتمال رأی آوری او نیز وجود دارد؛ می توانیم به صالح رأی دهیم؟

دفتر مقام معظم رهبری در این‌باره پاسخ داد: "وظیفه رأی دهندگان تنها رای به اصلح است."


در مورد شورای شهر هم حضرت آقا فرمودند که به یکی از لیست ها رای داده اند و به آن اعتماد کرده اند در حالی که ممکن است برخی از آنها را نشناسند.

من در شورای شهر تهران، ری و شمیرانات و به این افراد رای دادم: (این لیست ترکیبی و با پرسش از افراد مورد اعتماد بدست آمده)

رضا تقی پورانوری  2482 / مهدی چمران  2695 / حسن حمیدزاده 2914 / محسن منصوری 7412 / رحمت الله حافظی 2757 / حسین رضازاده 4642 / پرویزسروری 4867 / علی رجبی 4546 / زهرا سلطانی 4897 / علی بیات سید شهابی 2151 / علیرضا صفارزاده 5615 / مجتبی شاکری 5126 / حسین ساری 4796 / عباس مسجدی آرانی 7164 / سید حسن اعتماد زاده 1614 / ابوالفضل (فاضل) نظری 7681 / خسرو دانشجو 4192 / مجید شایسته 5159 / محمدرضا میرمحمدی 6269 / اقبال شاکری 5124 / ابوالفضل قناعتی 6486 / فردوس قماشچی 6481 / محسن پیرهادی 2454 / بهمن ادیب زاده 1514 / افشین پروین پور 2181 / سید امیر الدین صدرنژاد 5496 / احمد چلداوی 2694 / ابراهیم بازیان 1856 / محمد هاشم غرقی 5975 / رسول عباسی 5759/ جلیل نیکزاد ثمرین 7867

۲۲
خرداد

سلام

خسته نباشید

این چند روز نشد که بنویسم

وقت نمیشد ولی حالا دارم حسرت میخورم

خدا نکنه اونی بشه که نباید بشه

خدایااااااااااااااااااااا خودت میدونی واقعا خسته ایم

خودت دل این مردم رو به یه کاندید اصلح هدایت کن

یاعلی

۱۱
خرداد

یه زمانی دلمون به آب بازی خوش بود؛ سرمون رو با هر چیزی گرم میکردیم

اما هر چقدر که گذشت این آب بازی ها تموم شد

هی نبودش جمع شد جمع شد

یهو دلمون بارون گرفت

به امید ظهورش

ان‌شاء‌الله

****

      

  

  


زیر یکی از همین بارون ها جلوی دوستم دعا کردم: "خدایا این دوستی ها رو همیشه خودت نگه دار"

باور نکرد فکر کرد شوخی میکنم

امان از جدی هایی که شوخی گرفته می‌شود

 «..... وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا»

۰۵
خرداد

این روزها که پرچم عباس بر گنبد خانم زینب(س) جای گرفته دلم قرص شده که عباس(ع) آمده است.

او آمده تا نگذارد کسی به خواهر چپ نگاه کند.

برای حفظ خواهر برخی باید فدا شوند.

قبر حجر بن عدی را خراب کردند تا یادمان نرود هنوز اینان همانند که دستان عباس(ع) را بریدند.

و حجر فدا شد تا عباس(ع) خودش برای حفاطت از خواهر بیاید.

اینجاست که شاعر گفت:

نزدیک شد آسمان بیفتد به زمین

یک مرتبه کهکشان بیفتد به زمین

دستان بریده‌ات ستون عرش شده است

نگذاشت که ناگهان بیفتد به زمین

اما بگذریم

چقدر دلم برای هوای شرجی سوریه تنگ شده

وقتی هوا به اوج گرما میرسید اصلا نفس کشیدن سخت و شمرده شمرده می‌شد.

یادش بخیر خیابانهایی پر از پراید

فکر میکردی واقعا در ایرانی؛ آنقدر که ماشین ایرانی مثل پراید و سمند آنجا همچون نقل و نبات ریخته بود.

یادش بخیر زینبیه

یادش بخیر خطبه های فارسی نماز جمعه زینبیه

کاش میشد باری دیگر عکسی؛ عکسی دسته جمعی

 کاش میشد بار دیگر راس الحسین :(

 و ای کاش میشد باز هم قبر حجر

او که بر بالای مقبره اش نوشته بودند:

همی ترسم که خونت را علی وار / بریزد گرگ شام و پیر خونخوار

چه سقف زیبایی داشت مقبره اش

مبهوت بودم مرا یاد حرم امام رضا(ع) می‌انداخت

باز هم ایرانی ها در اینجا هم شاهکار کرده بودند

اصلا تصور خرابی آنجا برایم سخت بود تصاویر برایم قابل باور نبود

به عکس های گذشته‌ام سری زدم

شما هم دوست داشتید؛ نگاهی کنید

شاید شما هم مثل من دلتان تنگ شد

        


پی‌نوشت: شهادت حضرت زینب بر شما تسلیت باد.

پی‌نوشت: سوریه؛ 7 سال پیش

۰۳
خرداد

به نام خدا

یه سری دانشجوها هستن؛ خیلی توفیق دارن اما ما از این توفیق ها نداریم

در این کوران فشردگی امتحانات و درس‌ها، اتفاقات سیاسی، فشارهای اقتصادی و خیلی چیزهای دیگه دانشجوهای ما نشون دادن که با ایمان به خدا و اعتقادات، تلاش و مقاومت برای رسیدن به قله‌های معرفت و علم و همینطور حفظ آرمانهایشان هنوز پیشتاز هستند.

به امید به بار نشستن این آرزوها؛ این طرح را به مناسبت حضور دانشجویان همچون سالهای گذشته در مراسم اعتکاف امسال آمده کرده ام.

دانشجویانی که میدانند از همین کلاس‌های درس و تلاش در خارج کلاس میتوان به معراج رفت.

این چند روز؛ دیدن دانشجویانی که همزمان با دعا و نیایش جزوات و کتاب‌های درسی شان را در اعتکاف مطالعه می‌کنند تعجب ندارد.

یاعلی

برای دریافت برروی تصویر کلیک کنید.

۰۱
خرداد

بدون هیچ حرفی باید بگویم که خدا امثال آیت الله احمد جنتی‌ ها را خیر بیشتر دهد.

آنهایی که مقاومت می‌کنند و بر آن پافشاری می‌کنند.

چرا که دشمنان و دوستان نادان، دانسته یا ندانسته به شدت برای حذف شخصیت هایی مثل ایشان، علامه مصباح و دیگر علمای بزرگ ما به روش های مختلف اقدامات زیادی را انجام داده یا انجام خواهند داد.

متاسفانه برخی به بهانه دلسوزی کارهایی کرده‌اند که مثال‌های تاریخی اینگونه رفتارها بسیار است.

این حرف علامه مصباح که "امسال شعار مرگ بر مصباح را از حزب اللاهی‌ها خواهید شنید" نشان از مظلومیت بیش از حد اینگونه بزرگواران است.

بیایید قدری در حرف هایمان قبل از خارج شدن از دهان یا نوک انگشتمان برروی صفحه کلید تامل کنیم.

یاعلی

برای دریافت پوستر برروی تصویر کلیک کنید.

۳۱
ارديبهشت

چند دقیقه پیش دیگه به طور رسمی نامزدهای تایید صلاحیت شده این دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی شدن

در این دوره با توجه به رد صلاحیت شدن افرادی مثل هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی مطمئنا انتخابات خیلی جذابی را خواهیم داشت.

با توجه به لیست زیر که اسامی تایید صلاجیت شده ها هست و بر اساس مطالعات قبلی و همینطور عقاید شخصی خودم کاندیداها را به چهار دسته تقسیم بندی کرده ام که مطمئنا به ترتیب از بالا به پایین به گفتمان های تعیین شده آنها رای خواهم داد.

1- غلامعلی حدادعادل و سعید جلیلی

2- محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی و محسن رضایی

3- محمدرضا عارف

4- حسن روحانی و محمد غرضی

البته این دسته بندی را تا امروز برای خودم تعیین کرده ام ممکن است در روزهای دیگر تغییرات زیادی داشته باشد

امروز از ظهر که اسامی نهایی از طریق چند نفر از دوستانم به دستم رسیده بود سعی میکردم از طریق سیستم ارسال انبوه پیامک به حدودا 200 دوستی که شماره شان را در سیستم ذخیره کرده‌ام از طریق گوشی موبایل پیام بدهم اما متوجه شدم پیام ها ارسال نمی‌شود وقتی پای اینترنت رسیدم فهمیدم که یک سری اسامی خاص توسط سیستم بلاک شده است و اجازه ارسال پیامک همراه با نام آنها داده نمی‌شود.

در هر صورت با چند کلک و عوض کردن اسامی تونستم پیام ها رو بفرستم.

راستی یک سوال...

اگر که انتخابات با حضور هاشمی و مشایی به دور دوم میکشید و فقط همین دو نفر در دور دوم می‌ماندند شما به کدام یک از این دو نفر رای می‌دادید؟

حواستون باشه که در جمهوری اسلامی ایران "رای سفید" نداریم

۲۴
ارديبهشت

گفت: تا پیاده نروی نمی‌توانی درک کنی.

گفتم: چه چیزی را؟

گفت: ذره‌ای از شوق زینب(ع) برای زیارت دوباره برادر را ...

این چند روز دوستان چنتا موضوع رو نسبت به این طرح قبل از انتشارش گوشزد شدن یکی اینکه گفتن چرا انقدر این طرح سفیده؟ باید در جواب بگم که اولا برای من سفر پیاده یک خاطرس و این خاطره واقعا قابل تصور دوباره نیست انقدر که برای خودم خاطرات این سفر زیباست که تصور دوباره اون برام سخته و توی ذهن همه کسانی که رفتن مثل یه رویا ثبت شده و هیچ چیز شفاف نیست.

همچنین این سفر انقدر سفر بابرکتی هستش که به زندگی نور میده که واقعا درک این نور در زمان حضور در این مسیر سخته و بعد سفر هستش که تازه آدم متوجه بالاترین سطح معنویت موجود در این سفر پیاده میشه؛ به همین خاطر حجم زیادی سفیدی به این تصویر اضافه کردم.

یکی دیگه از دوستان گفت که چرا تصویر رو شلوغ نشون ندادی چرا که باید کاری کرد که این سفرها پرشورتر بشه من در جواب گفتم که واقعیت اینه که افراد خیلی کمی هستن که از این سفر بهره میبرن و خیلی از افراد هستن که این مسیر رو میان ولی واقعا تاثیری در رفتار و کردارشون نداره - ایشالاه که ما هم جزو تغییر کرده‌ها قرار بگیریم.

میتونید سایزهای مختلف این پوستر رو از ذیل دریافت کنید.

همینطور که توی عکس بالا می‌بینید من این طرح رو تابلو کردم و یه گوشه برای همیشه جلوی چشمم گذاشتم به همین خاطر به جز سایزهای مختلف برای پس زمینه مانیتور که در زیر موجوده میتونید دوسایز آخری رو هم برای چاپ با ترکیب رنگ CMYK دانلود کنید.

یاعلی

                       

دریافت سایز 768 در 1366                           دریافت سایز 1920 در 1200    

لینک دانلود                                                لینک دانلود

لینک نمایش                                               لینک نمایش

دریافت سایز 1024 در 768

لینک دانلود         لینک نمایش

        

دریافت سایز 768 در 1068           دریافت سایز 787 در 1181(A4)

لینک دانلود                                  لینک دانلود

لینک نمایش                                 لینک نمایش

۲۱
ارديبهشت

خوب نمایشگاه کتاب هم امروز تموم شد و من فقط سه بار رفتم نمایشگاه :دی

البته دوبار برای انجام کاری بود و دفعه آخرش که همین جمعه بود سر یه ساعت اومدم و رفتم اونم فقط و فقط برای خودم

این 7 کتابی که می‌بینید تحفه‌هایی هست که جدیدا به کتابخونه دلمون اضافه کردیم.

الان که ساعت 9:27 دقیقه رو نشون میده کتاب "دردانه" هم تموم شد و این یعنی 4تا از این هفت کتاب رو همین چند ساعت گذشته خوندم که یه موقع نکنه بمونه خراب بشه.

کلی هم الان بخاطر تک بیت های زیبای کتاب دردانه سرحال اومدیم.

خوب بریم سراغ کتابا

این هفت کتابی که در زیر می‌بینید به قیمت روی جلد جمعا میشه 67.700 تومن درحالی که من فقط 55.000 تومن برای این کتابا خرج کردم یعنی تقریبا برای من تخفیف نمایشگاه 12700 تومن سود داشته. (ولی چه فایده قیمت کتاب سرسام آور)

خوب حالا به ترتیب بزرگ به کوچیک میریم سراغ کتابا و یه معرفی رسمی خواهیم داشت.

میتونید با کلیک برروی هر عکس اون عکس رو بصورت بزرگتر مشاهده کنید.

® تاریخ تمدن و ملک مهدوی

تالیف دکتر محمد هادی همایون

انتشارات دانشگاه امام صادق

چاپ دوم 1391

قیمت چاپ دوم 19500 تومان

® مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور

مرحوم قیصر امین پور

انتشارات مروارید

چاپ نهم 1391

قیمت چاپ نهم 21800 تومان

® حاء سین نون

سید علی شجاعی

انتشارات کتاب نیستان

چاپ اول 1392

قیمت چاپ اول 8000 تومان

® ضد

فاضل نظری

انتشارات سوره مهر

چاپ سوم 1392

قیمت چاپ سوم 8000 تومان

® یادگاران 22 (کتاب شهید احمدی روشن)

جمع آوری از مرتضی قاضی

انتشارات روایت فتح

چاپ پنجم 1391

قیمت چاپ پنجم 3000 تومان

® دردانه

به انتخاب محمدعلی بهمنی

انتشارات فصل پنجم

چاپ دوم 1392

قیمت چاپ دوم 5000 تومان

® شـیـن

جلیل صفربیگی

انتشارات سپیده باوران

چاپ دوم 1391

قیمت چاپ دوم 2400 تومان

از همه اینا بگذریم می‌خوام یه حرکت انقلابی انجام بدم این لیستی که می‌تونید دانلود کنید آخرین لیست کتاب‌های کتابخونه بنده هستش که براتون قرار میدم.

میتونید این لیست رو دریافت کنید و هر کتابی رو که دوست داشتید سفارش بدید تا در صورت امکانم بهتون قرض بدم. (خوب مطمئنا فقط دوستانی که که من اونا رو از نزدیک میبینم شامل این قضیه میشن)

 از این به بعد قرض گرفتن کتاب از بنده هم یه شرایط سنگینی دیگه داره چون شاید بعضی‌ها بگن این کار اشتباهه چون کتابا رو بر نمیگردونن به همین خاطر لطفا همه دوستانی که از بنده کتابی دستشون هست به بنده برگردونن؛ شرایط رو هم به هرکی اومد کتاب بگیره می‌گم.

خداییش کتاب گرونه من خودم نمی‌تونم خیلی از اون کتابایی که دوست دارم رو بخرم بیاید این عادت های خنده‌دار رو ترک کنیم و کتابامون رو به هم قرض بدیم.

راستی باز هم تاکید می‌کنم من فقط می‌تونم به دوستان دور و اطراف خودم در مدت زمان محدود کتاب رو قرض بدم .... دیگران برن سماق بمکن

موفق باشید

لیست کتاب های کتابخانه من را دریافت کنید
عنوان: کتاب های کتابخونه من / partovian.ir

۱۹
ارديبهشت

به نام خدا

سلام

"اواخر فروردین ماه بود که برگزاری همایش چند ده هزار نفری از سوی دولت در ورزشگاه آزادی با عنوان "تقدیر از دست‌اندر کاران سفرهای نوروزی" سر و صدای بلندی را در بین کاندیدها و سیاسیون و احزاب مختلف که به نوعی قصد ورود به انتخابات را دارند و به راه انداخت و به اعتقاد خیلی‌ها، قصد دولت از برگزاری این همایش و ریخت و پاش‌های بیش از حد و اندازه در آن، برداشتی انتخاباتی بوده است و با استناد به اینکه استفاده از امکانات دولتی که بیت‌المال هم به شمار می‌آید در راستای اهداف انتخاباتی حرام است، موجی منفی نسبت به این اقدام در سراسر کشور به راه افتاد.


محمدباقر قالیباف بعدازظهر دوشنبه 16 اردیبهشت ماه در یک نشست دانشجویی که از سوی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود به سؤالات دانشجویان درباره انتخابات و مسائل پیرامون آن پاسخ داد.

فیلمی از حضور قالیباف، شهردار کنونی تهران و نامزد احتمالی ریاست جمهوری دولت یازدهم در دانشگاه شریف و در جمع دانشجویان، برای پرسش و پاسخ‌های پیرامون انتخابات، منتشر شده است که وی در پاسخ به سوالی جالبی از سوی یکی دانشجویان، پاسخی منطقی پیدا نمی‌کند."

قالیباف سعی میکنه خودش رو خیلی مصمم و محکم نشون بده ولی به حرکات دستش توجه کنید یا ناگهانی آب خوردنش؛ اینا از این سوالا ترس دارن

منبع فیلم مهم نیست خود فیلم رو ببینید لطفا

روی پخش کلیک کنید بعد از چند ثانیه بطور اتوماتیک پخش فیلم آغاز میشه

موفق باشید


دریافت
مدت زمان: 44 ثانیه



این بخش رو برای دل خودم نوشتم و فقط به خاطر یادآوری خاطراتم

یادش بخیر دوران دبیرستان رئیس یکی از ادارات فرهنگی بزرگ کشور که اسمش سازمان تبلیغات باشه و همینطور اسم رئیس اون سازمانی یه بنده خدایی به نام حجت الاسلام و المسلمین دکتر خاموشی هستش؛ پنجشنبه ها به ما تو مدرسه درس اخلاق میداد .... نمیدونم اون بنده خدا یادش رفته تو درس اخلاقی که داشت چی به ما می‌گفت؟

مهم نیست

حاج آقا خاموشی نماینده آقای قالیباف در جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس قبلی بودند و همچنین الان دبیر ائتلاف 1+2 هستن

سازمان تبلیغات که باز هم میگم رئیس همین بنده خدا هستش یه رسانه خیلی بزرگ به نام خبرگزاری مهر داره که به شدت داره برای ریاست جمهوری حلقه این ائتلاف و به خصوص آقای قالیباف تلاش میکنه اونم از کجا از پول نظام و پول مردم

در بالا اشاره ای داشتیم به جلسه حلقه انحرافی در استادیوم صد هزار نفری آزادی یکی از اصلی ترین و مخالف ترین موضع‌گیری ها رو با پوشش خبری بسیار زیاد رسانه‌های مرتبط به آقای قالیباف نسبت به این اتفاقات گرفتن اما خودشون چشمشون رو به چیزهای دیگه بستن

البته رسوایی های این رسانه‌ها همیشه بوده مثلا عکس های خبرگزاری مهر که شهادت حضرت زهرا رو تمسخر کرده بود رو که هیچوقت یادمون نمیره

عجب معلم اخلاق هایی داشتیم ما ..... (البته هنوز ایشون معلم اخلاق هستن)

رسانه های دیگه متصل به آقای قالیباف رو هم البته فراموش نمیکنیم مثل ف، ت و ....

من موندم چرا ولایتی و حدادعادل با این رفتارها هیچ مشکلی ندارن ...

راستی 22 بهمن دوسال پیش رو یادتون میاد؟؟؟

این پلاکاردا رو چی؟؟

همش برای همین جبهه متحد بوده و هست که با ماشین ها و وانت های شهرداری هم بین مردم توزیع شد

آقای خلبان از چه وقتی دورخیز کرده بود برای انتخابات ....

۱۶
ارديبهشت

حدودا 4 ماه پیش یه فرصتی پیش اومده بود که پای صحبت تعدادی از نخبه های علمی در حاشیه اختتامیه مسابقه بین‌المللی برنامه نویسی بیان بشینم.

خیلی از اونایی که در حال حاضر یا در دانشگاه شریف درس میخوندن یا به دلیل کسب مدال طلا در المپیاد میتونن مستقیم وارد دانشگاه شریف یا امیرکبیر بشن مجموعه ای از این بچه ها رو تشکیل می‌دادن.

هرکدوم از سختی ها و مشکلاتشون توی حوزه های مختلف صحبت کردن مثلا ....

۱۰
ارديبهشت

دیروز واقعا روز خوبی برای من بود

احساس کردم دوباره زنده شدم

خیلی با خودم رودرواسی دارم

به امید اینکه بتونم به همه کارام برسم ...

ایشالاه بعدا میگم دیروز چه خبر بود

یاعلی

۰۱
اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم

فردی رو تصور کنید که درصد زیادی از وقت روزانه خودش را درگیر کامپیوتر خودش است و درحالی که خانواده و دوستان و آشناینش از او حضور در بین خودشان را می‌خواهند او به بهانه های مختلف از حضور در بین اونها فرار میکنه؟؟؟ چرا ؟؟ به این آدم چی میگن؟

این آدم چه جوریه؟

و چرا دوست نداریم اینجوری باشیم؟

فوت آیت‌الله خوشوقت رو هم همون موقعی متوجه شدم که خبر فوت حاج آقا مجتبی به دستم رسید این ساعت داره خیلی شوم میشه

خدا رحمتشون کنه و ان‌شاء‌الله شفیع ما باشن

۰۸
بهمن

یه مسئله خیلی ساده هستش که مدتی بود ذهن خودم رو خیلی درگیر کرده بود و مدت طولانی‌ای هم بود که همون چیزایی که در ذیل میاد رو نوشته بودم اما دلیل اینکه منتشرش نمیکردم رو نمی‌دونم ... شاید چیزی هست، اما دوست ندارم که شما که دارید این متن رو می‌خونید متوجه بشید یا اصلا چیزی وجود داره ولی خودم هم از اون خبری ندارم

 

در قرآن کریم سوره طه آیه 7 آمده است:

وَ إِن تجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السرَّ وَ أَخْفَی

اگر سخن آشکارا بگویی ( و یا مخفی کنی ) او نهان ونهانتر را می‏داند.

 

در کتاب ارزشمند تفسیر المیزان در ذیل این آیه اومده که: "جهر به قول به معنای بلند بلند حرف زدن ، و اسرار به آن به معنای آهسته صحبت کردن است ، همچنانکه در جای دیگر فرموده : و اسروا قولکم او اجهروا به البته باید در نظر داشت که سر ، غیر از ستر است چون سر به معنای مطلب مکتوم و پوشیده در نفس است ، و کلمه اخفی صیغه افعل تفضیل از خفاء ، و به معنای پنهان‏تر است ، چون از سیاق آیه بر می‏آید که در مقام ترقی دادن مطلب است ، یعنی نه تنها سر را می‏داند ، بلکه بالاتراز آن اینکه مخفی‏تر از سر را هم می‏داند."

 

خوب دوباره برمیگردیم به بالا، گفتم که من مشکلی دارم و خودم هم اون رو میدونم ولی نفر مقایل از اون مطلع نیست .... این حالت اول

حالت دوم هم این بود که من مشکلی دارم اما خودم از اون مشکل خبری ندارم.

 

** اگه اجازه میدید باز هم مطلب رو بیشتر باز کنم شاید چند بار یک مطلب تکرار بشه ولی به تکرارش میارزه (توجه کنید که این مطالبی که میگم حرف های من نیست بلکه حرفهای اساتید اخلاقه که به زبون خودم دارم دوباره بازنشرشون میکنم)

 

به قول اساتید اخلاق " انسان یک آشکار و ظاهر دارد که همه آنرا می بینند و از آن خبر دارند و یک نهان و باطن دارد که هیچکس آنرا نمی بیند و از آن خبر ندارد جز خود شخص"، اما نکته اصلی داخل این آیه قرآن رو فراموش نکنیم که می‌فرماید خداوند علاوه بر پنهان و سر از "اخفی" نیز خبر دارد و آنچه در آن هست را می داند درحالی که خود شخص نیز از آن غافل است.

اصلا اگه بخوایم این مطلب رو بگیم با اشاره و مثال فقط میشه خیلی ساده مطلب رو رسوند

 

یکی از مثال‌هایی که علمای اخلاق توی اینجا اشاره می‌کنن این هست که " زمانی ما یک حوض آب را مشاهده می کنیم و با خود می‌گوییم که عجب آب زلالی در این حوض است اما وقتی دم این حوض می نشینیم و دستی در آب آن می بریم و احیانا آب درون حوض را حرکت می دهیم و متلاطم می کنیم می بینیم گل و لای مخفی در انتهای آن حوض آب بر می خیزد و آن را گل آلود می‌کند."

خوب این مثال یعنی اینکه بعضی مواقع اتفاقات و آزمایش‌ها بخشی از شخصیت مخفی ما رو آشکار میکنه که خودمون هم ازش بی‌خبر بودیم ....

 

حالا فکر کنید هرچقدر این امتحان‌ها و اتفاقات سخت‌تر باشه مطمئنه لایه‌های عمیق‌تری از وجود ناشناخته خودش (اخفی) رو بروز میده ....

یه نکته رو تا یادم نرفته بگم که خدا تو آیه قرآن آورده که این شخصیت و بعد پنهان از دید خدا پنهان نیست ...بـــــله

البته یه نکته‌ای رو هم باز بگم این گوشه که یادمون نره همیشه این بعد پنهان کشش به سمت "شـــر" نداره بلکه این بعد پنهان میتونه یه وجود "خــــیر" باشه که در موقع حادثه بروز میکنه ...

 

بریم سراغ مثال و مبحث رو ببندیم.

یه رجوع و دید به تاریخ داشته باشیم هزاران مورد از بعد پنهان شر رو مشاهده میکنیم نه حتی اگه حال و حوصله این کار رو نداریم لازمه فقط یه نظر به اخبار بعضا سیاسی و فرهنگی این چند روز بیاندازید و عمق این داستان رو متوجه بشید (مثلا تطهیر فتنه‌گران توسط آقای ع.ا در این چند روز گذشته که با حمایت گسترده‌ی ضدانقلاب همراه شد (+) یا  قدری عقب‌تر ماجرای خانه‌نشینی آقای ا.نژاد)

در سمت مقابل هم رجوع‌کنندگان روز افزون به اسلام و هزاران مورد دیگر رو میشه نام برد همچنین از همه اینها بزرگتر مرور داستان بازگشت "حر" رو به سپاه امام حسین علیه السلام رو باید بارها بخونیم.

 

در آخر یه دعا و والسلام

خدایا؛ در روز حادثه، آن نهان خیررسانم آرزوست

 

۲۸
دی

برای دانلود این جزوه 200 صفحه‌ای روی عکس یا گزینه پایین کلیک کنید

دانلود
حجم: 3.61 مگابایت

توضیحات این بسته رو در اینجا می‌تونید مطالعه کنید

یاعلی


پیامبر صلى‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
ما اَسَرَّ عَبْدٌ سَریرَةً اِلاّ اَلْبَسَهُ اللّه‏ُ رِداءَها اِنْ خَیْرا فَخَیْرٌ وَ اِنْ شَرّا فَشَرٌّ؛
هیچ کس نیتى را در دل پنهان نمى‏کند، مگر اینکه خداوند آن نیت را (در رفتار و کردار او) همانند لباس ظاهر مى‏کند، با نیت خوب ظاهر خوب و با نیت بد ظاهر بد خواهد داشت.

*******  خدایا نیت‌هامون رو خودت جهت بده نکنه یه موقع برای هدفی غیر خودت کاری رو انجام داده باشیم

۲۳
دی


دلنوشتی از این روزهای ما ....

برروی ادامه مطلب کلیک کنید

۲۰
دی

آقای «م.ر» در گوشه رینگ دانشگاه + عکس


پرتونیوز: م.ر مفتخر به دریافت 19.5 از اساتید شد.


به گزارش خبرنگار «پرتو نیوز»؛ براساس خبرهای رسیده از طرف آقای "م.ر" در سیستم‌هایی مانند چت یا پیامک مطلع شدیم که قرار است روز چهارشنبه ساعت هشت صبح نامبرده اقدام به ارائه پایان‌نامه ثقیل الفهم خودش بپردازد تا خدای‌ناکرده از شر ارشد خلاص شود. اما هنوز به پاسی از شب نرسیده بودیم که خبر را تکذیب کردند و ساعت آن را 9 اعلام کردند. (پرتونیوز تمام حقوق خود در زمینه احقاق حق نداشته‌اش را محفوظ می‌داند)
در ادامه قصد داریم گزارشی از این مراسم را با جزئیات به محضر پرتوافکن‌تان برسانیم.


به محض رسیدن به آن دانشکده‌ای که خدا هم آن را زده است با چهره‌ی در هم رفته آقای "رئیس" برخورد کردیم که سردرگم به دنبال کلاس 1 گشته بود اما آن را نیافته بود و قصد داشت آن دانشکده را به مقصد امتحان خودش ترک کند اما زیر بغلش را گرفتیم و گفتیم که کجا در میری آقا!!! (ببخشــــــید)


با راهنمایی یکی از اقوام آقای "م.ر" به سمت کلاس شتابان شدیم که ناگاه با دربی مقفول مواجه گشتیم که روی آن کاغذ ذیل نقش بسته بود.


به آرامی وارد کلاس شده و به گوشه‌ای خزیدیم. اما امان از بی اطلاعی تا نشستیم چند کلمه‌ای را شنیدیم که اصلا مفهوم نبود .... EG ؟؟؟ elp ؟؟؟ و غیره به این دلیل مجبور شدیم عینک‌مان را از جاعینکی‌اش بیرون بکشیم و به چشم بزنیم شاید که اثر کند و قدری به علممان افزوده شود. و لازم است بگوییم که شد چرا که توانستیم موارد داخل تخته را بخوانیم و این‌گونه به علممان افزوده شد.


همچنان درگیر علوم جدیدی که بدست می‌آوردیم بودیم که ناگهان پیامکی ما را به خود آورد که : "من هنوز خیلی نخوندم. چند بار کتاب رو گاز زدی؟؟" و اینگونه بود که جزوه‌مان را از کیف خارج کرده و به مطالعه دوباره امتحانمان مشغول شدیم اما تا خواستیم شروع کنیم که بخوانیم شاهد شروع درگیری بین اساتید و شاگرد شدیم.



استاد مورد نظر نه گذاشت نه برداشت گفت: "شما آمده‌ای اینجا دفاع کنی نه حمله" و آقای م.ر را به گوشه رینگ کشید و ضربات متمادی‌اش را پشت سر هم وارد می‌کرد اما فرد مورد نظر همچون هرکول از نوع لاغرش پاسخشان را آنچنان جانانه می‌داد بطوری که استادان خسته می‌شدند و هی یار عوض می‌کردند تا اینکه قدری دست به دامن حضار هم شدند.


اما نقطه اوج داستان به زمانی برمی‌گردد که یکی از این مهاجمین احساس کرد خیلی زرنگ است و می‌تواند ضربه‌ای سهمگین وارد کند اما نقطه‌ی اشتباهی را هدف گرفت و ندید که عدد مورد نظر در نمودار ثبت شده (ما بدون عینک هم آن را دیدیم) ...... و اینجا بود که م.ر در مقابل ضربتی آنچنان سهمگین بر پیکر آن استاد فقید وارد کرد که استاد دیگر برجای خود نشست ..... و جان به جان آفرین تسلیم کرد.


استادان آنچنان خشمگین شده بودند که برای رفع شکست‌شان و تنبیه مهاجمی که قرار بود مدافع باشد حضار را بیرون کردند و دسته‌جمعی فرد مورد نظر را دوره کردند... در حالی که تصویری از داخل کلاس در دسترس ما نیست اما احتمالا وسایل فلک و شکنجه در کیف و جیب‌های اساتید موجود بوده است ....


زمان همچنان می‌گذشت و ما بیرون آن کلاس مورد نظر سرگرم درس‌های خود شده بودیم که لحظه‌ای درب باز شد و چهره‌ای خندان پدیدار گشت اما با وجود آن همه گرد و خاکی که از حرکت اسبان جنگی پدیدار شده بود چهره‌اش را نشناختیم و گفتیم این دندان‌های سفید متعلق به یکی از آن مهاجمین ظالم است و لحظه‌ای تصور کردیم که او به دیار باقی شتافت... اما .... "آن مرد آمد" ......... "آن مرد با باری بر دست آمد" .... "آن مرد با سبدی از میوه آمد" و گفت: "محمد این رو بگیر کمک کن پخش بشه" ..... :|   :|   :|


و این چنین بود که به ضیافت دعوت شدیم ....


استادان پس از شکست تازه‌ای که متحمل شده بودند او را نیز از کلاس بیرون کردند و مشغول به تعیین امتیاز برای آن مرحله بازی شدند


و او در حلقه دوستان قرار گرفت ...


و از هر دری سخن گفت تا فشار روانی جنگ را بر خود سهل کند و ما نیز می‌گفتیم که ناگهان برگشت گفت: "ایشون عمومه‌ها" و در آنجا فهمیدیم دوست مورد نظرمان با تمام اهل خانواده به میدان کارزار آمده و این چنین با قدرت نیز از پیروزی سخن می‌گوید.


درب باز شد و برروی آن کرسی‌ها دوباره لم داده و دوربین خود را خارج کردیم.


استادان که دیگر رمقی نداشتند سرگرم خوراکی‌ها بودند یکی از ایشان همچون داوران کشتی دست مدافع پیروز را بالا برد و وی را منتخب اعلام کرد و به وی نشان "19.5" اهدا کرد.


در این لحظه پدر که پسر را پیروز یافته بود از اساتید شکست خورده برای زحمات شش ساله‌شان قدردانی کرد و این چنین نمایاند که از پسر راضی بود.


نگارنده که دیگر خود را تنها می‌دید آخرین غنیمت خودش را که همان رانی پرتقالی بود که از دست اقوام م.ر گرفته بود را در دست گرفت ؛ با خنده‌ای از آن جنگ‌جو خداحافظی کرد و همراه با خوردن آن غنیمت گران در این گرانی، همچون لوک خوش شانس در غروب آفتاب به سمت امتحان خود روان شد.


انتهای پیام/


جدی نوشت:

م.ر ؛ ان‌شاء‌الله که همیشه موفق‌باشی. پدر و مادرت راضی بودن از این نعمت بالاتر فکر نکنم وجود داشته باشه.

م.ر ؛ ان‌شاء‌الله شهید میشی و شفیع ما ... :(

"حضرت ماه": در هرکجا که هستید آنجا را مرکز دنیا بدانید. ---- لحظه‌ای به علمی که یاد گرفته بودی غبطه خوردم و به خودم گفتم آخه اینم علمه که تو یاد گرفتی آقای مدیر ..... اما جمله آقا قلبم رو نگه داشت. 
آخه چرا علوم انسانی باید انقدر غریب باشه ..... مشکل من و امثال منه و گرنه که یاد گرفتن چهار تا فرمول و مثل ماشین برگرداندن اونا کار خاصی نیست یادمون رفته که لازمه علم بسازیم نه علم بخوریم

۱۹
دی

روایت تصویری شاید نتواند جای تجربه شخصی را بگیرد اما می‌تواند بینندگان را به حسی که عکاس داشته است نزدیک کند.

سفر پر رمز و راز پیاده در اربعین چند سالی است که رونق بسیار گرفته است در این بین برخی گروه‌های دانشجویی هم هستند که هر سال مقدمات این سفر را برای دیگر دانشجویان فراهم می‌کنند.

از اولین سفر پیاده این گروه‌های دانشجویی که از سال 89 شروع شده است سه سال می‌گذرد و «خبرنامه دانشجویان ایران» قصد دارد برای اولین بار این عکس‌های دانشجویی را که از سال 89 تا به امسال توسط تعدادی از دانشجوها گرفته شده است را منتشر کند.

۱۷
دی

به نام خدا

مطمئنا شما خیلی بیشتر از نگارنده به این موضوع توجه کردید که خیلی از مسئولین و مردم (اعم از خود ما) کلا علاقه خاصی به کارهای بزرگ دارن و انگار که بدون انجام یه کار بزرگ مسئله به نتیجه نمیرسه ...

خیلی از ما که مخاطب این مطلب هستیم توی بخش‌های مختلفی از این جامعه حضور داریم و در جای خودمون تا حدودی هم قدرت تاثیرگذاری داریم و این قدرتی که بهمون دادن ما رو وادار به انجام دادن کارهای مختلف میکنه اما یک نکته مغفول همیشگی که خیلی به اون کم توجه هستیم از زیر دست‌مون رها میشه و یا در اصل از عمد به فراموشی سپرده میشه وجود داره

این موضوع کوچولو و خیلی ساده که اسمش "مخاطب شناسیه" حجم زیادی از وقتمون رو نمیگیره فقط لازمه لحظه‌ای خودمون رو جای مخاطب بذاریم و ببینیم که آیا اون مطلب به‌ظاهر درست ما مخاطب رو هم راضی میکنه یا نه ...

یه نکته بگم و تمام

برای اینکه ما بتونیم مخاطبانمون رو با استفاده از محتوای مطلوبمون تحت تاثیر قرار بدیم یه بخشش اینه که ببینیم آیا مخاطبه ما با این مطلب تناسب داره یا نه ... یعنی باید دنبال نقطه مشترک "مخاطب" با مطلب باشیم نه نقطه مشترک "خودمون"

نمیشه که مطلبی رو با پتک به مغز مخاطب فرو کرد که ..... چطور بگم مخاطب "دوست نداره" مطلب رو یا "دوست داره"

از این ساده تر نمی‌تونستم بگم

این یه نکته کوچولو بود از هزاران نکته که دوست دارم بهشون برسم (جدا خیلی مونده وا)

و یه مثال .... 

« اول بگم موضوع عکس این خانومه نیست که داره رد میشه ها .... نگارنده سعی کرده تو عکسش حضور افراد رو توی خیابون نشون بده »

یه روز مثل خیلی از روزهایی که از سمت میدون ولیعصر می‌اومدم (یا به سمتش میرفتم رو دقیق یادم نیست) رو دیوار با یه کاغذ خیلی ساده برخورد کردم که روش یه حدیث نوشته شده بود

امام حسین علیه‌السلام فرمود:

رستگار نمی‌شود مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل غضب خالق خریدند

این کاغذ آ4 با یک حدیث کوچولو توی اون 5 دقیقه‌ای که توی اون محل وایسادم خیلی از افراد رو جذب خودش کرد که این حدیث رو بخونن.

دلیل جذب این افراد به نظرتون چی بود ؟؟؟

برمیگردیم به بالا که گفتیم: "باید دنبال نقطه مشترک "مخاطب" با مطلب باشیم" خوب نقطه مشترک مخاطب ما که تقریبا خصوصیات مشترکی مثل مسلمان بودن، شیعه بودن، محب اهل بیت بودن و .... رو داره چی میتونه باشه؟؟؟؟؟

توی این مطلب مطمئنا حب به اهل بیت خیلی تاثیر گذاره

کسی که این کار رو انجام داده بوده ما از خصوصیاتش نمیدونیم ولی مطمئنا توی این مورد وظیفش رو در "حد خودش" کامل انجام داده

یعنی مخاطب رو کامل شناخته ....

هدف گیری خوبی داشته ....

از یک الگوی تازه استفاده کرده ....

تعداد زیادی از مخاطب رو هدف گرفته ....

و در زمان و مکان مناسب کار رو انجام داده (زمان: ابتدای محرم -- مکان: میدان پر رفت و آمد ولیعصر)

این کار به شخصه به نظر من با توجه به حضورچند دقیقه‌ای که اونجا داشتم و اینکه افراد زیادی رو دیدم که برمی‌گشتن حدیث رو کامل میخوندن بعد میرفتن خیلی مفید بوده .... 

اینجا این کار ساده جواب داد توی جای دیگه مثل دانشگاه بنده اصلا شاید کلا جواب نده (با درصد بالایی این رو میگم)

پس حرف آخر:

قدم اول برنامه‌های آینده توی هرجایی که هستیم چه دانشگاه؛ چه محل کار و چه در بین خانواده به امید حیات ان‌شاء‌الله مخاطب شناسی میذاریم نه اونی که من دلم می‌خواد 

یاعلی


پی‌نوشت: ممکنه شما تصمیم داشته باشید این کار رو انجام بدید ولی نذارن تا اونجایی که میتونید بازم تلاش کنید اگه نذاشتن خداییش هیچوقت کنار نکشید بذارید کنار بندازنتون و اخراجتون کنن و مطمئن باشید که شما حق رو می‌گید و شما وظیفتون رو انجام دادید (اگه کنار بکشید یا قهر کنید مدیونید وباید پاسخگو باشید)

پی‌نوشت: مخاطب خاص داشت یا نداشت رو نمی‌دونم

پی‌نوشت: امتحان .... واییییییییییییییییییی

پی‌نوشت: خدا و پیغمبر و سنت و قرآن و اخلاق و حق الناس و هرچی حرف خوبه رو قبل همه این حرفا درنظر میگیریما. یادم نره یادتون نره

۱۰
دی

دیشب ساعت بالای سرم تیک تیک صدا میکرد و نمیذاشت بخوابم

می‌گفت که تو داره تند تند عمرت میره و تو هم یه روز

"کل نفس ذائقة الموت"

دیروز انقدر گریه کردم نمیدونم چطور شد که خانواده نفهمیدن

وحیدجان دلم سوخت

خیلی سوخت

لحظه‌ای که خبر فوت پدرت رو شنیدم

یاد روزی افتادم که با دوسه نفر از بچه‌ها اومدیم خونتون عیادت پدرت

اون موقع دردت رو نمی‌فهیدم ولی حالا هنوز ندیدمت دردت رو حس می‌کنم

خدا پدرت رو رحمت کنه

یه روز پدرم توی یه حادثه دستش آسیب دید رفت بیمارستان من اون روز تموم شدم

ولی نمی‌تونم اصلا بدون پدرم بودن رو تصور کنم

خدا بهت صبر بده

دوست ندارم جای خنده‌هات گریه رو ببینم؛ اصلا تصورت توی این حالت هم برام سخته

حالا دارم آماده میشم که بیام برای مراسم امروز   (بعد‌نوشت: نتونستم برم دلم نیومد)

نمی‌دونم چرا اینا رو اینجا نوشتم

دنبال سنگ صبور می‌گشتم انگار

وحیدجان؛ خدا بهت صبر بده


در آخر

یه روزی هم ما میریم

یه روزی هم اگه اگه اگه آدم خوبی باشیم خیلی‌ها خبردار میشن که فلانی رفت

یه روزی هم ان‌شاء‌الله اونایی که رمز این مجازخونه رو دارن خبر رفتن ما رو به عنوان آخرین پست اینجا میزنن

شنیدم هر کاری که انجام بدید پاسخش رو می‌گیرید

دوست دارم روزی که سر و کارمون به اینجا افتاد (عکس) + (عکس)

آدمی باشیم که مردم از رفتنمون ناراحت بشن و نه اینکه اون لحظه هم مثل اینا تنها باشیم (عکس)

دوست دارم همونطوری که پرچم حرم امام حسین (علیه‌السلام) رو بدن فوت شده انداختم (عکس)

اون روز هم یکی پرچم حرم عشق رو روی ما بندازه

خدا کنه ان‌شاء‌الله


پی‌نوشت: بالای یکی از پنجره‌های غسالخانه این جمله رو از آقا نقل کرده که: "خداوند ما را با محبت اهل بیت علیه السلام زنده بدارد و با محبت آنان بمیراند و مرگ و زندگی ما را در راه آنان قرار دهد."   ان‌شاء‌الله

پی‌نوشت: حلال کنید ما رو

پی‌نوشت: دیروز داشتم این پوستر رو برای 9 دی میزدم که همه چیز رو سرم خراب شد از اون طرف پوستر هم نیمه کاره نهاییش کردم (کلیک کنید)

پی‌نوشت: اعلامیه ترحیم مرحوم حاج جواد محرابیان خوانساری (کلــــــــــیک کنید)

۲۶
آذر

خدا نکنه یه موقع خسته‌گی بیاد سراغت

اصلا از زندگی می‌افتی

کلی برنامه داری ولـــــ ــ ــ ـی

فقط و فقط

به‌خاطر یه "بهانـــه" کاملا شخصی

پا روی همه چیز میذاری

به خودت و دیگران هم خیلی راحت "دروغ" میگی

میگی: من خوبم

یعنی

زندگی پر از "دودلی"

پر از این طرف و اون طرف و بالا و پایین

اینهمه شک داری که از کدوم طرف بری

اصلا وایسی یا بری

وقتی بار سفر می‌بندی یه کم از این

بهانه = دروغ = دودلی

رو بذار تو چمدونت

برو پیشش بگو: دلـــــــتنگتم

راه نشانم بده




پی‌نوشت: 9 ماه هستش که حرمت رو ندیدم چرا راهم نمیدی؟؟؟!!!

پی‌نوشت2: روز 6 دی داره برام روز حسرت میشه آخه اینهمه ثبت نام شدن برن کربلا؛ اونم اربعین؛ اونم پیاده؛ ولی مـــــن ..... خودم نخواستم

پی‌نوشت3: حلال کردی ما رو؟؟؟ خیلی بده که منتظر باشی و خبری نرسه؛ خبری بده لطفـــا؛ اگه میخوای تنبیه کنی من آمادم

پی‌نوشت4: شما چقدر نازید (+)

پی‌نوشت5: خوش بحال برف ها که راهشون دادی ولی ما رو :(        (+)

۲۲
آذر

*** بازنشر یکی از آخرین مطالب زیبای وبگاه دو دوست گرامیم در وب‌گاه Reyhoun.ir  (+)

من یڪ محجبه ام
لطفا مرا مسخره کنید. . . . !
چرا ڪه نوح را مسخره کردند. (هود (۱۱- ۳۸)
موسـے را مسخره کردند. (شعراء (۲۶- ۲۵)
عاد را مسخره کردند. (احقاف (۴۶ – ۲۶)
و در یڪ ڪلمه مسخره شدن، تنها شڪنجه ـے مشترڪـے بود که همه ی پیامبران آن را تجربه کردند. (حجر (۱۵-۱۱)
اما بدانید خداوند وعده داده است: از آنان روی گردان! ما شرّ مسخره ڪنندگان را از تو دفع خواهیم کرد. (حجر ۱۵-۹۵)
تا در روز قیامت بگویند: «افسوس بر من از ڪوتاهیهایـے ڪه در اطاعت فرمان خدا ڪردم و از مسخره ڪنندگان بودم!» (زمر ۳۹ – ۵۶).

من یڪ محجبه ام
مادرم زهرا(س) جلوے نابینا هم حجابش را حفظ ڪرد!

الگویم زهراست!

پس عیب ندارد

مرا مسخره کنید…




پی‌نوشت::

لطفا دوباره دوستان به اینکه این نوشته از طرف بک خانم بیان شده توجه نکن و نگن که فلانی احساس نمیکنی این رو نباید تو منتشر کنی؟؟!!! به عمق مطلب توجه کنید //// این مطلب و مطالب مشابهش اصلا دختر و پسر نداره //// (پی‌نوشت تا حدودی مخاطب خاص داشت) ///// یاعلی

۱۷
آذر

سلام یه ایده کوچولو زد به ذهنمون گفتیم نذاریم خراب بشه و بسوزه ...

امیدوارم به دور از این حواشی که در این عکس مشاهده می‌کنیم به اهدافمون فکر کنیم

و به قولی:

"دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من، یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم"

موفق باشید



دوستان دانشجوی من حتما این نکات کوتاه رو مدنظر بگیرید (کـــــــلیک کــــــنید)

۱۵
آذر

بسم‌الله

با یک اینفوگراف با موضوع پهبادی که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکار شده است در خدمتتون هستم.

تمام مطالب استفاده شده در این اینفوگراف از سایت سازنده ترجمه و استخراج شده است. (کلـــــیک کـــــنید)

برای دریافت این اینفوگراف روی تصویر کلیک کنید

یاعلی



پی‌نوشت:

"عمل" یعنی اینکه با دست خالی تکنولوژی‌های فوق تصور رو به زانو در بیاری .... به کم یاد بگیریم و انقدر "غر" نزنیم

از "عمل" تا "غر" فاصله خیلی زیاده



پی‌نوشت 2: (16 آذر 91)

سلام دوباره :::::::

نسیم آنلاین و خبرگزاری فارس هم سه تا اینفوگراف منتشر کردن میتونید اونا رو تو لینک زیر ببینید

مقایسه هم قبول می‌شود .... یاعلی

 

خبرگزاری نسیم 1 (کلــــیک کنـــــید)

خبرگزاری نسیم 2 (کلــــیک کنـــــید)

خبرگزاری فارس (کلــــیک کنــــید)

۰۶
آذر

دو عکس بسیار زیبا امروز به دستم رسیده که شما هم میتونید دریافتشون کنید

از حرم حسین علیه السلام تا تل زینبیه

دریافت فایل
سایز: 9.4 مگابایت

زاویه دید حرم ارباب

دریافت فایل
سایز: 3.94 مگابایت



پی‌نوشت:  دلم تنگ شده چرا درکم نمی‌کنی ؟!!!

پی‌نوشت:  عکس دومی رو خیلی دوست دارم چون همیشه توی این زاویه نشستم .... نمی‌دونم چرا ولی حس مالکیت به اون نقطه پیدا کردم

۰۴
آذر

"تاریخ تکرار می‌شود"

را

بعضی

تا عاشورای 88 باور نداشتند

تا اینکه

با

پرچم سبز اهل بیت و اسم امام

به

خیمه امام حسین(ع) حمله کردند

و آنها را

"امت خداجوی"

نامیدند

اما این بار مردان

"ولی"

به جای فرار از معرکه‌ی

عاشورا

به میدان آمدند

تا

"حرمله"‌های زمان

خانه‌نشین شوند


این پست پیامک شب عاشورا بود ... امیدوارم دوستان پخش کنند


پی‌نوشت: یادمه اون‌روز سر ظهر بود بعد نماز ظهر مداح تازه دوباره می‌خواست بره در اوج که یکی اومد در گوشش یه چیزی گفت و میکروفون رو ازش گرفت بعد از حرفاش همه جمعیت از محل عزاداری خارج شدن مراسم رو برای یک هدف بزرگتر کنار گذاشتن ....

مردم آن مردم کوفه نبودند

و گرنه

حسین زمانمان در قتلگاه ذبح می‌شد

پی‌نوشت: 

دشمن خیلی دوست داره که عاشورای سال 88 رو فراموش کنیم با حتی به عنوان یه خاطره یا یه اتفاق بهش نگاه کنیم 

۲۵
آبان

بسم الله

فردا اول محرم الحرام سال 1433 هجری است؛ واقعه ای که سرآغاز بیداری شد؛ از این جهت مطالعه در این باره از جهت رخدادهای تاریخی و درس هایی که می شود از آن گرفت بسیار حائز اهمیت است.

اگر نبود آن اهمال کاری ها، کشته شدن تنها راه برای حسین (علیه‌السلام) نمی‌شد.

..............

تلاش کرده‌ام در گزارشم 10 کتاب را در این باره معرفی کنم.

راستی لازمه بگم که سه عدد از کتاب‌های معرفی شده رو هنوز خودم مطالعه نکردم

موفق باشید

این 10 کتاب شامل کتابهایی از دسته کتاب‌های گفته‌های بزرگان، تاریخی، رمان و شعر است.

۱۳
آبان

از حضرت علی (ع) گفتن، نوشتن و کار کردن سخت است چون مسئولیت پس از آن سخت است اما نمی‌دانم چرا برخی نام می‌برند و برعکس کار می‌کنند. نمیدانم بگویم از سرمای دست های خیس کودکی که در میدان ولیعصر چند روز پیش خیس و در حال لرزیدن بعد از باران دیدمش و دلی که برای خودم و خودش سوخت که چرا نمی توانم کاری کنم .. این کودک مهم است یا به تماشای زندان رفتن آقایان؟!؛ نمیدانم!!!!! 

بگذریم ... عیدتان مبارک

طرح زیر به مناسبت عید غدیر آماده شده است

لطفا برای گرفتن طرح و مطالعه‌ی شعری زیبا از مرحوم آقاسی به ادامه مطلب بروید 

۱۲
آبان

خیلی از اتفاقات و مسائلی که در جامعه ما رخ می‌دهد مسئله اصلی و موضوع مورد نظر جامعه نیست بلکه برحسب اتفاقی ناگهان به عنوان مسئله اصلی جامعه تلقی می‌شود (توجه داشته باشید که منظور از کلمه "جامعه" هر نوع جمع و گروهی می‌باشد) در این بین شناخت حاشیه از متن و موضوع اصلی همیشه به عنوان یک مسئله جدی در جامعه های مختلف در جریان بوده است.

شما دعوت شده‌اید ... برروی ادامه مطلب کلیک کنید