بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

بلاگ شخصی محمدحسین پرتویان

اسفند شد قرار و آرامت نیست
غیر از کفن برف به اندامت نیست
ای سال! خوشی که مثل ما آدم‌ها
دلشوره مرگ نابهنگامت نیست

توصیه می‌کنم ببینید
آخرین نظرات

۳ مطلب با موضوع «وقت‌های طنازشدن» ثبت شده است

۲۰
دی

آقای «م.ر» در گوشه رینگ دانشگاه + عکس


پرتونیوز: م.ر مفتخر به دریافت 19.5 از اساتید شد.


به گزارش خبرنگار «پرتو نیوز»؛ براساس خبرهای رسیده از طرف آقای "م.ر" در سیستم‌هایی مانند چت یا پیامک مطلع شدیم که قرار است روز چهارشنبه ساعت هشت صبح نامبرده اقدام به ارائه پایان‌نامه ثقیل الفهم خودش بپردازد تا خدای‌ناکرده از شر ارشد خلاص شود. اما هنوز به پاسی از شب نرسیده بودیم که خبر را تکذیب کردند و ساعت آن را 9 اعلام کردند. (پرتونیوز تمام حقوق خود در زمینه احقاق حق نداشته‌اش را محفوظ می‌داند)
در ادامه قصد داریم گزارشی از این مراسم را با جزئیات به محضر پرتوافکن‌تان برسانیم.


به محض رسیدن به آن دانشکده‌ای که خدا هم آن را زده است با چهره‌ی در هم رفته آقای "رئیس" برخورد کردیم که سردرگم به دنبال کلاس 1 گشته بود اما آن را نیافته بود و قصد داشت آن دانشکده را به مقصد امتحان خودش ترک کند اما زیر بغلش را گرفتیم و گفتیم که کجا در میری آقا!!! (ببخشــــــید)


با راهنمایی یکی از اقوام آقای "م.ر" به سمت کلاس شتابان شدیم که ناگاه با دربی مقفول مواجه گشتیم که روی آن کاغذ ذیل نقش بسته بود.


به آرامی وارد کلاس شده و به گوشه‌ای خزیدیم. اما امان از بی اطلاعی تا نشستیم چند کلمه‌ای را شنیدیم که اصلا مفهوم نبود .... EG ؟؟؟ elp ؟؟؟ و غیره به این دلیل مجبور شدیم عینک‌مان را از جاعینکی‌اش بیرون بکشیم و به چشم بزنیم شاید که اثر کند و قدری به علممان افزوده شود. و لازم است بگوییم که شد چرا که توانستیم موارد داخل تخته را بخوانیم و این‌گونه به علممان افزوده شد.


همچنان درگیر علوم جدیدی که بدست می‌آوردیم بودیم که ناگهان پیامکی ما را به خود آورد که : "من هنوز خیلی نخوندم. چند بار کتاب رو گاز زدی؟؟" و اینگونه بود که جزوه‌مان را از کیف خارج کرده و به مطالعه دوباره امتحانمان مشغول شدیم اما تا خواستیم شروع کنیم که بخوانیم شاهد شروع درگیری بین اساتید و شاگرد شدیم.



استاد مورد نظر نه گذاشت نه برداشت گفت: "شما آمده‌ای اینجا دفاع کنی نه حمله" و آقای م.ر را به گوشه رینگ کشید و ضربات متمادی‌اش را پشت سر هم وارد می‌کرد اما فرد مورد نظر همچون هرکول از نوع لاغرش پاسخشان را آنچنان جانانه می‌داد بطوری که استادان خسته می‌شدند و هی یار عوض می‌کردند تا اینکه قدری دست به دامن حضار هم شدند.


اما نقطه اوج داستان به زمانی برمی‌گردد که یکی از این مهاجمین احساس کرد خیلی زرنگ است و می‌تواند ضربه‌ای سهمگین وارد کند اما نقطه‌ی اشتباهی را هدف گرفت و ندید که عدد مورد نظر در نمودار ثبت شده (ما بدون عینک هم آن را دیدیم) ...... و اینجا بود که م.ر در مقابل ضربتی آنچنان سهمگین بر پیکر آن استاد فقید وارد کرد که استاد دیگر برجای خود نشست ..... و جان به جان آفرین تسلیم کرد.


استادان آنچنان خشمگین شده بودند که برای رفع شکست‌شان و تنبیه مهاجمی که قرار بود مدافع باشد حضار را بیرون کردند و دسته‌جمعی فرد مورد نظر را دوره کردند... در حالی که تصویری از داخل کلاس در دسترس ما نیست اما احتمالا وسایل فلک و شکنجه در کیف و جیب‌های اساتید موجود بوده است ....


زمان همچنان می‌گذشت و ما بیرون آن کلاس مورد نظر سرگرم درس‌های خود شده بودیم که لحظه‌ای درب باز شد و چهره‌ای خندان پدیدار گشت اما با وجود آن همه گرد و خاکی که از حرکت اسبان جنگی پدیدار شده بود چهره‌اش را نشناختیم و گفتیم این دندان‌های سفید متعلق به یکی از آن مهاجمین ظالم است و لحظه‌ای تصور کردیم که او به دیار باقی شتافت... اما .... "آن مرد آمد" ......... "آن مرد با باری بر دست آمد" .... "آن مرد با سبدی از میوه آمد" و گفت: "محمد این رو بگیر کمک کن پخش بشه" ..... :|   :|   :|


و این چنین بود که به ضیافت دعوت شدیم ....


استادان پس از شکست تازه‌ای که متحمل شده بودند او را نیز از کلاس بیرون کردند و مشغول به تعیین امتیاز برای آن مرحله بازی شدند


و او در حلقه دوستان قرار گرفت ...


و از هر دری سخن گفت تا فشار روانی جنگ را بر خود سهل کند و ما نیز می‌گفتیم که ناگهان برگشت گفت: "ایشون عمومه‌ها" و در آنجا فهمیدیم دوست مورد نظرمان با تمام اهل خانواده به میدان کارزار آمده و این چنین با قدرت نیز از پیروزی سخن می‌گوید.


درب باز شد و برروی آن کرسی‌ها دوباره لم داده و دوربین خود را خارج کردیم.


استادان که دیگر رمقی نداشتند سرگرم خوراکی‌ها بودند یکی از ایشان همچون داوران کشتی دست مدافع پیروز را بالا برد و وی را منتخب اعلام کرد و به وی نشان "19.5" اهدا کرد.


در این لحظه پدر که پسر را پیروز یافته بود از اساتید شکست خورده برای زحمات شش ساله‌شان قدردانی کرد و این چنین نمایاند که از پسر راضی بود.


نگارنده که دیگر خود را تنها می‌دید آخرین غنیمت خودش را که همان رانی پرتقالی بود که از دست اقوام م.ر گرفته بود را در دست گرفت ؛ با خنده‌ای از آن جنگ‌جو خداحافظی کرد و همراه با خوردن آن غنیمت گران در این گرانی، همچون لوک خوش شانس در غروب آفتاب به سمت امتحان خود روان شد.


انتهای پیام/


جدی نوشت:

م.ر ؛ ان‌شاء‌الله که همیشه موفق‌باشی. پدر و مادرت راضی بودن از این نعمت بالاتر فکر نکنم وجود داشته باشه.

م.ر ؛ ان‌شاء‌الله شهید میشی و شفیع ما ... :(

"حضرت ماه": در هرکجا که هستید آنجا را مرکز دنیا بدانید. ---- لحظه‌ای به علمی که یاد گرفته بودی غبطه خوردم و به خودم گفتم آخه اینم علمه که تو یاد گرفتی آقای مدیر ..... اما جمله آقا قلبم رو نگه داشت. 
آخه چرا علوم انسانی باید انقدر غریب باشه ..... مشکل من و امثال منه و گرنه که یاد گرفتن چهار تا فرمول و مثل ماشین برگرداندن اونا کار خاصی نیست یادمون رفته که لازمه علم بسازیم نه علم بخوریم

۱۷
آذر

سلام یه ایده کوچولو زد به ذهنمون گفتیم نذاریم خراب بشه و بسوزه ...

امیدوارم به دور از این حواشی که در این عکس مشاهده می‌کنیم به اهدافمون فکر کنیم

و به قولی:

"دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من، یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم"

موفق باشید



دوستان دانشجوی من حتما این نکات کوتاه رو مدنظر بگیرید (کـــــــلیک کــــــنید)

۱۹
اسفند

سلام خدمت تمام دوستان گرامی این جملات بصورت خیلی ناگهانی به ذهنم اومد میدونم خیلی نقص داره لطفا کمک کنید تا این جملات تکمیل بشه ......

نکته: هر نظری که همراه با توهین باشد بخاطر احترام به دیگر مخاطبان فهیمم نمایش داده نخواهد شد .......

.

.

.

 

بخاطر سیاه نمایی بالاتر از حد تصور تو آمریکا رده سنی 13+ برای تماشا براش تعیین میشه ..... فیلمه داریم؟

*

هرچی بدبختی و سنته تو کشوره هرچی آسایش و راحتی یه تو اونوره ....... فیلمه داریم؟

*

فیلمی که با پول مردم جمهوری اسلامی ساخته شده و به ضد جمهوری اسلامیه .......... فیلمه داریم؟

*

اون چیه که ویکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و سارکوزی و .... بهش تبریک میگن؟؟ خو معلومه اون فیلمه ....... فیلمه داریم؟

*

منم باشم آنجلینا جولی بهم تبریک بگه و جایزه از دست مدونا بگیرم رد نمیکنم ....... فیلمه داریم؟

*

تو جشنواره سیاسی جایزه گرفتن هنر میخواد؟! ........ فیلمه داریم؟

*

بعضی فهمیدن که به چه فیلمی باید جایزه داد تا خوش خدمتی ارباب رو کرده باشن ........ فیلمه داریم؟

*

چطوری میشه دشمن خونی یک کشور توی یه جشنواره شخصی خودش بی خود وبی جهت جایزه به یه فیلم ایرانی بده ......... فیلمه داریم؟

*

آخه چطور میشه بگیم فقط تبلیغ دلیل جایزه گرفتن یه فیلمه ....... فیلمه داریم؟

*

قربونش برم چه ماچ و بوسه ای هم با مدل برتر سال داره ...... فیلمه داریم؟

*

مرام و معرفت تو زمین ورزش بیشتره ها ......  نه که بعضی حاضر نمیشن اسمشون کنار یه فیلم کمدی اسرائیلی باشه ..... فیلمه داریم؟

*

یک کارگردانی میگه "فرهنگ غنی و باستانی کشورم زیر گرد و غبار سنگین سیاست پنهان شده" (شما بخونید هرچی دوست دارید بخونید... حکومت یا جامعه) ...... فیلمه داریم؟

*

خاک مردم یه کشور مظلومی شده سینمایی که صهیونیست ها یه فیلمی رو توش میرن میبینن ...... فیلمه داریم؟

*

بشتابید، بشتابید ......  کپی "بدون دخترم هرگز" با ورژن جدید دراومد .......... فیلمه داریم؟

*

فاسد ترین جامعه رو ما داریم!!  ...... فیلمه داریم؟

*

یه دیالوگ :::  "من ترجیح می‌دم که (ترمه) تو این شرایط (ایران) بزرگ نشه" ....... فیلمه داریم؟

*

اگه بخوای هم نمیتونی تو اینجا اخلاقی زندگی کنی ...... فیلمه داریم؟

*

 

http://www.yjcphotos.ir/photos/Images/large/File_2723_50078.jpg